در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال افشین امیری زاده | دیوار
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 23:29:08
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خسته نباشی به گروه خوب« پس از »...
از دیروز که به خونه اومدم ، کاملا در گیر نمایشنامه ای با سبک و سیاق جریان سیال ذهنی شدم که جمیز جویس منو با خودش به جهان ناشناخته ذهنی می‌بردو وقتی به خودم میمودم چندین ساعت همچون کاراکتر نشان با خودم درگیر بودم و گذر زمان رو احساس نکردم...
تبریک میگم بابت متن بسیار خوب مرتضی کوهی ، جز متن هایست میشود ساعت نه روزها در موردش حرف زد و نوشت ...
کارگردانی خوب استفاده درست ویدیو آرت برای جلوبرندگی نمایش ...
طراحی صحنه با کاربرد صحیح و بجا ...
طراحی نور با جایگاه درست ...
بازی ها خیلی درگیرم نکرد، اما ... دیدن ادامه ›› یک دست بود ...
بخواهم طبقه بندی کنم باید بگم متن کارگردانی طراحی صحنه و نور و بازیگری ....
امیدوارم بازم هم از اینگونه نمایشنامه در صحنه تئاتر ببینیم...
جناب کوهی بنویس🥰
با سلام
یه خدا قوت به گروه نمایش آنتیگونه ، هر کاری سختی های خودش و داره در این شرایط نا بسامان تئاتر مملکتمون...
شروع نمایش با کلمه پرده اول ، بسیار زننده بود، این کلمه هیچ نیازی برای بازگو کردن نداشت .
تقابل بین آنتیگونه ، هملت و مکبث ، باعث جذابیت و شهامت نویسنده رو با خودم حمل می‌کرد ، استفاده از ماسک ،مخصوصا ماسک کمدی دل آرته در بخش مکبث توقع من مخاطب رو که نوع بازی ها به آن سو رود رو برطرف نکرد فقط از ماسک استفاده شده هیچگونه نشانه ای از کمدی آرته بیان گر نبود. مگر اینکه شناخت از ماسک ها نداشته کارگردان و برای زیبایی استفاده کرده باشد.
نوع بازی و نحوه راه رفتن دو بازیگر که بصورت مکانیکی بود یادآور نمایش‌های شهرستانی که میخواند بیومکانیک را نشان دهند در صورتی که هیچگونه بیومکانیک دیده نمیشد .
نبود آنتیگونه در قسمتی دو بازیگر مقابل کرئون میگویند آنتیگونه نمیاد، منو یاد گودو می انداخت و بسیار هیجان زده شدم تا اینکه پدرام (کرئون) آن را بازی کرد که آه و حیف کشیدم 😔 کاش کارگردان مارو همچنان در انتظار آنتیگونه می‌گذشت و از این انتظار لذت میبردیم، اما جسارت نویسنده (کارگردان )که منو ... دیدن ادامه ›› یاد گزاره از هگل می انداخت : ادبیات کلاسیک خود را به زمان خود برگردانید و با شرایط جامعه و براساس آن اجرا کنید ،انداخت و این قابل ستایش بود ، در صورتی که اینگونه رفتار ناشیانه سر نمیزاد. و نیاز بیشتر کارگردان می رساند ، (فلسفه ) بخواند.
نور روی تماشاگرو ایجاد فاصله گذاری در جریان نمایش بسیار خوب بود👌
ای کاش از تماشاگر زن برای نقش آنتیگونه استفاده نمیشد که من رو یاد سجاد افشاریان نیندازد و با خود بگم این کار امضا خود محمدرضا آگاه بود ...
طراحی صحنه خوب
طراحی نور خوب
گریم خوب
بازی های خوب مخصوصا پدرام زمانی (اگر فامیلیشون رو درست گفته باشم) محمدرضا ، پدرام رو بجای من ببوس😘
صد البته می دانیم نقد نمایش نیازمند زمان چندساعت میبرد نه گزاره برای ادای دین بعنوان مخاطب که شاید خوانده شود یا نه...
عذر بنده رو بپذیرید، اگه کلمه ی یا گزاره ای اشتباه نوشته باشم...
خسته نباشید گروه آنتیگونه ...
با عرض خسته نباشی به گروه نمایشی در به در، که هرکاری مشکلات خودشو داره.
اما جا داره چند نکته رو خدمت کارگردان عزیز عرض کنم.
انتخاب اشتباه سالن برای این شیوه اجرایی، می‌تونست در یک سالن بلک باکس با عمق کم و دایره وار اجرای مناسبتر دید، طراحی صحنه و نور ضعیف، اتاق فرمان بشدت ضعیف، طوری که ما قادر به شنیدن صدای بازیگران نبودیم، لطفا صدای موسیقی رو کم کنید ، آخر کار هیچ دیالوگی رو متوجه نشدیم.
برعکس برخی از نقد ها که در مورد بازیگر زن خوندم، اتفاقا بازی معمولی و غیر تکنیکال دختر بسیار به شخصیت نزدیک ، حالت یخ زدگی صورت ،کندی دیالوگ بازیگر زن کمک به شیوه اجرایتون داشت.
هر کاری نقاط قوت و ضعف داره، حال نوبت نقاط قوی کار...
سکوت های ، بسیار بجا و جذاب ...
استفاده از چارچوب با کمی دکور و جابجایی هایی درست چارچوب...
نمایشنامه خوب ...
امیدوارم همچنان پرانرژی باشید...
موفق باشید ✌️