در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | تورج لقمانی پور
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 11:49:36
 

دکتری ادبیات نمایشی

 ۰۱ مهر ۱۳۵۴
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
تئاتری با عطر ریحان و طعـم عشق ...
تئاتری با حس شعله و هوش آتش ...
تئاتری با صدای سکــوت و تیر باران ...
تئاتری از جنس معرفت و خلــــوص ...
تئاتری با .............مادری دلسوخته
شاید اتفاق بیفتد که نمایش "خانواده تُت" به نویسنده گی اشتوان ارکنی بارها و بارها اجرا شود ولی قطعن هیچ کدام از اجراهای قبلی و بعدی این داستان چنین صحنه و چنین احساسی را منتقل نخاهد کرد،چرا که در این اجرا مادری را در روی صحنه می بینیم که وقتی نامه ی ارسالی به فرزندش را بعد از نگارش بو می کشد و به دست پستچی می سپارد چنان این قسمت را زندگی می کند که گویی واقعن عزیزِ راه دوری دارد که به این زیبایی نقش را همذات پنداری می کند.!
آری عزیز راه دوری دارد
آری دلبری دارد
آری دخترکی دارد که سالیان زیادی است حسرت در آغوش گرفتنش را می کشد ...!
و این است دلیل "بکـــــری" ... دیدن ادامه ›› این اجرا ....
"خانواده تُت"به کارگردانی عزیزی چون نادر نادرپور چنان مسخ کرد مرا که هر چه کلماتِ نقد گونه در ذهن داشتم به باد فراموشی سپرده شد.
حس خوبی است که کارگردان برای تماشاچیِ خودش احترام قائل می شود و چنان به وقت و شعور وی احترام قائل می شود که نتیجه اش می شود "خانواده ی تُت"
این نمایش نامه "گروتسک" است.
"گروتسک"مفهوم، فن یا سبکی در هنر و ادبیات است که در آن هنرمند تلاش می کند دو حس ناسازگار "ترس" و "خنده" را هم زمان به مخاطب خویش القا کند.
گروتسک در کاریکلماتورها بیشتر زادة دو عنصر "تناقض" و "اغراق و افراط" است و کیفیت تصویری عجیب، ترسناک و مضحکی به آن می بخشد.
به هر حال قصدم از این توضیحات این بود که نادر نادر پور عزیز با فهم دقیق از این موضوع ها توانسته کاری را به روی صحنه بیاورد که علاوه بر تمامی موارد احساسی که به علت حضور "شعله پاکروان" عزیز در فضای اجرا حاکم بود،تماشاچی تئاتری زیبا را بیننده باشد.
و بی معرفتی است که در پایان نوشته ام از بازی خوب و بی نقص رضا امامی عزیز و همچنین جلیل فرجاد نازنین و بقیه ی دوستان یاد نکنم...
قداست تئاتر یعنی احترام تمام قد به او ....
یعنی عزیزت در یک سوی زندگی با خطر می جنگد و تو با فکر و همراهی با آن عزیز تئاتر هم "سر مشق" داشته باشی ...
دست "شعله پاگروان" را می بوسم و خاک صحنه را سرمه چشمم خاهم کرد ...
با احترام:
تورج لقمانی پور
93/7/8
ممنون از این یاد آوری به جا. هر کدوم از دوستان که به تماشای این کار میره یادش باشه که شعله پاکروان عزیز علی رغم رنجی که می بره عاشقانه روی صحنه حاضره. این روز ها شعله پاکروان بیشتر به همدلی و همراهی ما نیاز داره.

برای شعله پاکروان و ریحانه جباری آرزوی دیداری دوباره رو دارم. دیداری در هوای خوش آزادی
۰۹ مهر ۱۳۹۳
واقعا رضا امامی عالی بود
۰۹ مهر ۱۳۹۳
با احترام به شما و خانم پاکروان و آرزوی اینکه هرچه زودتر مشکلشون حل بشه
اما این حرفی که شما زدی کاملا فرا متنه و نه در کار معلوم است و نه من (که از موضوع مطلع بودم) هیچ حسی موقع تماشای کار در این مورد پیدا نکردم.
این لذت مضاعف شما از کار به واسطه حضور ایشون هیچ ارتباطی به اجرا ندارد.
۰۹ مهر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امشب یکی از بی نظیرترین شب اول اجراهای عمرم را شاهد بودم.
معمولن تئاتر در شب های اول اجرا به جهت مسائل خاص خودش خیلی پر فروغ از آب در نمی آید و اغلب تماشاچیان شب اول راضی از سالن بیرون نمی آیند.
اما این موضوع همیشه هم قانون نیست چون "کامبیز بنان" و گروه ش در شب اول اجرای "جمعه کُشی" قانون شکنی کرده و تئاتری را به تماشاچیان ارائه نمودند "نـــــاب" و "تمیـــــز" ....
"جمعه کُشی" تلنگری به گذشته است که مردمانش از حال هم با خبر بودند و در فضاهای حقیقی و ملموس چون "قهوه خانه" با یکدیگر صحبت و معاشرت می کردند،از حال هم می گفتند،از گرفتاری هایشان،از دل مشغولی هایشان،از خوشی ها و نا خوشی ها و از این که چطور با تمام نداشته ها و گرفتاریهای خود،در صدد حل مشکل همدیگر بر می آمدند.
"جمعه کشی" بی شک یک "ابـــزورد" است.
"ابزورد" یعنی جهانی که در آن اعتقادات و باورهای پیشین آدم ها رنگ باخته و زندگی هم معنای خودش را از ... دیدن ادامه ›› دست داده است.
"کامبیز بنان" این ابزورد را را خیلی هوشمندانه در غالب طنزی تلخ به خورد تماشاچی می دهد،طوری که مخاطبین با لبخندی شیرین و با شخصیت با این قصه ی تلخ مواجه می شوند،و بازیگران این کار هر کدام به صورت مجزا و یک به یک با بازی خوب و بی نقصشان در پیشبرد این داستان زیبا سهیم هستند.
"جمعه کُشی" نسیمی آرام با رایحه ای از گذشته ی فراموش شده ی همه مان است که به دست فراموشی سپرده ایم و جایش را به سکوت و مدرنیته داده ایم...
"جمعه کُشی" را حتمن ببینید ....
با احترام:
تورج لقمانی پور
(93/7/7)
نسیمی آرام با رایحه ای از گذشته ی فراموش شده ی همه مان است که به دست فراموشی سپرده ایم و جایش را به سکوت و مدرنیته داده ایم...

جامعه امروزی ما هم قطعا یک ""ابزورد "" است...

ممنون از توضیحاتتون و اینکه من با واژه و مفهوم ""ابزورد "" آشنا شدم. :))
۰۸ مهر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تورج لقمانی پور هستم
پسرِ مادرِ چهار سال ایستاده در میدان مادر...
پسرِ ندا...
پسرِسهراب...
پسرِ فریادِ امیرآباد...
پسرِ اعتراض با قلم...
پسرِ زیرِ پلِ کالج خوابیده...
پسرِ سبــــزِ روشن و آرامش...
پسرِ پشتِ درِ اصلیِ دانشگاهِ تهران...
پسرِ هم آواز با "آوازه خوان طاس"
پس از پایان این نمایش ... دیدن ادامه ›› به صحرا فتحی و مهدی کوشکی عزیزم گفتم:ممنون که به شعورم احترام گذاشتین،ممنون که ایمان م به تئاتر را راسخ تر کردین.
در آشفته بازار و تنوع تئاترهای تولیدی و سفارشی مزین به رنگ و لعاب و بازیگران به اصطلاح چهره و تسخیر گیشه ها و مانور تهیه کنندگانی کاسب در سالنهایی که به ارث پدری معدود انسانهایی مبدل شده،می شود رفت به سالنی که با سالن مُد اشتباه گرفته نشده(تماشاخانه ی آو)،می شود گروهی را دید که ادب و انرژی مثبت را معنا می کنند (گروه تئاتر اولیس)،می شود شعور را با خیال راحت بسپاری به دست کارگردانی با سواد و خلاق (صحرا فتحی)،می شود توقف زمان را با بازی بی نظیر بازیگری لمس کرد (مهدی کوشکی) می شود تئاتر دید (آوازه خوان طاس)...
مهدی کوشکی در متنی خوب و روان با نگاهی هجو گونه و با تفکری انتزاعی به مروری از گذشته های دور تا کنون می پردازد.
تفکر انتزاعی یعنی توانایی استنباط و درک مفاهیم از موقعیت های کلی. این نوع تفکر ابعادش بسیار گسترده است و این گستردگی را صحرا فتحی کارگردان خلاق و هوشمند این کار با ابزاری بسیار ساده به مخاطب تفهیم میکند و نتیجه اش می شود "آوازه خوان طاس"
لذت بردم از هم آوازی با این تئاتر.
حالا این مطالب و با صدای زن تصور کن قطعا از چیزی که خوندی خیلی بهتره..

لذت بردم از هم آوازی با این تاتر،عالی گفتید
۱۹ شهریور ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امشب به دیدن این تئاتر (تک گویی) بسیار زیبا نشستم...
45 دقیقه شاهد هنرنمایی بازیگر این کار (پژمان عبدی) بودم
45 دقیقه فرصت نکردم،پِلک بزنم
45 دقیقه فرصتِ فکر کردن به هیچ چیز جز تئاتری که می دیدم نداشتم
45 دقیقه نویسنده و کارگردان و بازیگر،درگیرم کردند
45 دقیق میخـــــــکوبِ صندلی های تماشاخانه ی استاد مشایخی بودم
و
در نهایت 45 دقیقه با شخصیت لبخند زدم و با میل و رقبتِ وصف ناپذیر در اتمام این کارِ زیبا با احترام و تمام قد ایستادم و تشویق کردم این همه ... دیدن ادامه ›› خلاقیت،هنر،زیبایی،تلاش،شخصیت و مظلومیتی که باید عَرَقِ شرم شود بر پیشانی کاسبین و بی سوادان تئاتر...
تشکر میکنم از روزبه حسینی عزیزم برای دراماتورژی این متن زیبا
تشکر میکنم از فرهاد نقدعلی عزیزم برای نگارش و کارگردانی بی نقص
و تشکر ویژه از پژمان عبدی عزیزم برای بازی بی نقص و هنرمندانه اش و احترامی که به شعور و شخصیت و وقت و علاقه ام گذاشت علیرغم گرفتگی رگِ سیاتیکش...
بی شک تا پایان زمان این اجرا بارها به دیدن این کار فاخر می نشینم و به همه ی دوستانِ تئاتری و هنرمندی که وسواس به سلیقه ی تئاتری دارن پیشنهاد میکنم دیدنِ این کار زیبا را...

با احترام و تعظیم به گروه فیلم و تئاتر وَ ناگهان
برای خلق این اثر
اغراق نمی کنید ؟
۱۴ مرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر

تماس‌ها

toorajloghmanipoor@yahoo.com