خیلی با خودم کلنجار رفتم که این متن را بنویسم یا نه اما آخر شیطان کار خودش رو کرد:
تصویر فروید در این تاتر تصویر انسانی است که با خواهر زن خود خوابیده! حسرت شب نشینی های شبانه دارد! "نفس لوامه" هم دارد!!! با بی شرافتی تمام نسبت به ماندن خواهرهایش و اسیر رژیم نازی شدن بی تفاوت بوده و خلاصه هر نوع رذالتی که نیاز داشته باشید برایتان در این کاراکتر گذاشته ایم. آی بشتابید که غفلت مایه رستگاری است! اصلا هم به این کار نداریم که اینها وسوسه های همه انسان هاست و ارزش فروید در تاریخ روانشناسی به خاطر چیز دیگری بوده است.
اوه! صبر کنید! فروید کم بود یونگ رو هم به این پرونده کیفری اضافه میکنیم.
آفرین به این سلیقه نویسنده، کارگردان. همین الان وقت این جور نمایش هاست. آفرین. بکوبید. له کنید. دغدغه فعلی جامعه ما، نیاز فعلی جامعه ما این است که بدانیم بنیان گزاران علم روانشناسی چه رجاله هایی بوده اند. پیش به سوی ادرار شتر! پدران علم روانشناسی کیلویی چند؟ چرا باید حتی یک نکته مثبت از فروید میگفتین؟ چه اهمیتی داره اگر کسی فروید رو نمیشناخت و این نمایش رو میدید چقدر حالش از روانشناسی و پدرانش که شامل فروید و یونگ و آدلر میشه بهم میخورد؟
فقط تنها گله ام اینه که چرا به خود آنا فروید نپرداختین؟ لابد یه جایی جوراب نازکی چیزی هم پوشیده. اونم میگفتین. یا حتی آدلر. ببینید چه اسم چندش آوری داره! آدلر! آدم حسابی که اسمش
... دیدن ادامه ››
آدلر نمیشه.
یه روزی کاش در یک جای دیگه بتونم به نمایش نامه نویس محترم اینا رو در گوشی بگم:" آفرین به غیرتت مرد! چه خوب کردی نمادهای مقدس یک دین که در قانون اساسی ما پیروانش محترم شمرده شدن رو به تمسخر گرفتی. آیا جرات داشتی با نمادهای ادیانه دیگه ... ؟ آره دیگه خودت میدونی. نخوای بگی سمبول بود و این حرفا! اون واسه شما سمبوله! واسه ما سنبل هم نیست! خیلی مردی که تو این شرایط نمادهای مقدس یک عده بی زبون رو مسخره کردی." آره اینا رو بهش درگوشی میگفتم. شایدم اصلا نمیگفتم!
اما این رو الله وکیلی الان میگم: "راستی خیلی مردی که روح هیلتر رو شاد کردی." برای اونا که این صحنه رو ندیدن بگم که جایی در رویای فروید یک خاخام میاد فروید رو سرزنش میکنه که چرا به دین موسی خدمت نکرده و این حرفا. اتفاقا اون صحنه تنها قسمت کار بود که ما رو از خواب پروند. باور کنید اون تیکه نباشه کل نمایش میفته. حالا کاری نداریم به این بحث. اون خاخام داره یک دست حرفای منفی میزنه. من کاری به این ندارم که رویاها میتونند سرزنش کننده باشند اما هیچ رویایی دستور دهنده نیست و این خاخام مدام داره به فروید دستور هم میده. حرف من اینجاس که در لحظهای، خاخام صداش رو پایین میاره و انگار میخواد مطلب مهمی بگه:" میدونی هیتلر چرا جنگ راه انداخت؟ چون یهودی بکشه!" و مخاطب با این لحن تئوری توهم توطئه هم میخنده. اما واقعیت اینه که هیتلر به دلایل متعددی جنگ راه انداخت و اتفاقا یک انگیزه مهمش همین بود! قبول ندارید؟ کتابش رو مطالعه بفرمایید! به بیان دیگه اینکه در این نمایش، اینکه هیتلر نابودی یهودیان رو میخواست زیر سوال رفته. البته ما خیلی وقته با خون شوری آشناییم. شمام روش!
سرتون رو درد نیارم، با گفتن از اینکه، تاتر مثل شهر فرنگ بود. از موسیقی و افکت نوری و افکت صوتی چیزی کم نداشت. لابد مدرن این شکلیه خب. فقط سوالم اینه مثلا قرار بود سایه شخصیت ها روی دیوار بیفته و هگل نمایش بره بالا. اما بارها میزانسن داده نشده بود! سایه ها تو هم میرفت و اصن یه وضعی! آقا یا سایه باشه، هگل بالا باشه یا نباشه! این دیگه چه مدلش بود؟
همه اینا رو که عرض کردم در مورد متن بود. درباره اجرا باید گفت آقای محدث بازیگر بسیار توانمندی هستن. تاتری خالص. صدا دارند ،بیان دارن و ... اما این فروید نبود آقای محدث! به قول اون رفیق چپولمون مقوا بود! در نیومده بود! آقای دل افکار هم اینقدر در نقش خاخام موفق بودن که در نقش داماد فروید و یونگ هم یهو خط رو خط میشد با خاخام. خلاصه دیده بودن خاخام خوبه فرنچایز کرده بودن تو بقیه کاراکترها هم شعبه زده بودن. انصافاً بازی اون بانو که برای اولین بار میدیدم متفاوت بود اما حیف که به قول اون دوستمون قطابش کم بود. اینکه چند نقش بازی بشه و بیننده باور کنه که شما یک کاراکتر دیگه هستین هنر میخواد.
من واقعا قلمم به بد نوشتن از یک تاتر نمیره. کسی که تو این وانفسا تاتر کار میکنه از دید من باید تحسین بشه اما تیم اجرایی این تاتر حرصم رو درآورد. دوستان عزیز شما وقتی بلیط اضافه تر از صندلی میفروشید و برای مردم تشک میذارید که بیان توی ردیف اول بشینن و مدام نور گوشیشونو توی چشم ما کنن درسته اندکی بیشتر درآمد دارید اما دیگه انگیزه ای برای آدم نمیذارید که با ذوق منتظر باشه کی پنجره فروش باز میشه، کی بره صندلی های اول رو خریداری کنه و ... یعنی بین من که با علاقه بلیط کارتون رو خریدم و با کسی که به طور اتفاقی وارد تاترتون شده فرقی نذاشتین. براتون مهم نبود. پس چرا انتظار دارید شما برای مخاطب مهم باشید؟
با این کاری ندارم که فیلم و عکس برداری در طی نمایش ها ممنوع است و میتونه ریشه منطقی ای هم داشته باشه. با این کار دارم که گفتین توی تیوال عکس هست و میتونید از اون عکس ها استفاده کنید. الان اینجا عکسه؟؟؟ دوازده تا؟ اونم از صحنه های بی هیجان کار؟ چرا باید دروغ بگین؟ والا بخدا اگه کسی عکس میخواد دلش میخواد کار شما رو تبلیغ کنه. والا بخدا به نفع خودتونه.
حالا بامزه تر اینکه تاتر تموم شده من دارم از تابوت و صندلی عکس میگیرم (دقت کنید تاتر تموم شده همه دارن میرن یه سری هم توی صحنه دارن با همین وسایل از خودشون عکس میگیرن!) یه بچه به من میگه عکس گرفتن ممنوعه! اومدم بیرون به خانمی که ظاهرا مسئول بود میگم خانم من میخواستم عکس از آکسسوار بگیرم اونم بعد از نمایش و بخدا به هدف تبلیغ کارتون بود توی شبکه های اجتماعی. میدونید چی فرمودن؟ :"ما همون ابتدای نمایش گفتیم عکس نگیرید!" واقعا با این فرد میشد بحث کرد که: خانوم مثل اینه تازه کاریدها؟! اون عکس گرفتن "در حین نمایش" است نه بعد از نمایش و وقتی همه رفتن!!! اما من بحث نکردم! چرا؟ چون میدونستم لابد نسبشون به اون پادشاه بنده خدا میرسه که میگفت :"L'État, c'est moi" یعنی کجای کاری عمو! حقوق مخاطب چیه؟ من خودم قانونم! قبول نداری؟ اینم هفت تیرم!
تجربه ای شد تا دفعه بعد که هر کس به خودش اجازه داد از این قوانین وضع کنه اون صدا کوچیکه رو نشونشون بدم! حالا یا میزنیم یا میخوریم! اما شوما بگین ما زدیم! کی به کیه!
راستش همه اینا رو میخواستم برای شما بنویسم اما بعد پشیمون شدم و ننوشتم. تا اینکه شیطون گولم زد و خلاصه با اصرار ایشون نوشتم. اما الان اینجا دیدم یک خانومی در یک جمله این نمایش رو توصیف کرده و من به همون جمله باید بسنده میکردم!
"هیاهویی برای هیچ"!