«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
خیلی خلاقانه و جالب بود ، ممنون .
با احترام بسیار بسیار زیاد برای آقای سجاد افشاریان گرامی و بازیگران این کار رو دوست نداشتم . اولا شاید چون کارهای آقای افشاریان را بسیار می پسندیدم و با انتظار بسیار بالایی رفتم توی سالن . اول از همه اینکه ما از حدود یک ساعت قبل داخل سالن بودیم لحظه ورود نزاشتن ما با پرینت برگ آ 4 داخل شیم و کلی وقت گرفته شد تا دوباره پرینت کاغذی بگیریم و این در شرایطی است که این همه روی صرفه جویی در مصرف کاغذ تاکید می شود . کار شروع شده بود در حالیکه اون آقای دم در اصرار داشتن نه این جز اجرا نیست . و برای اولین بار میدیدم تا حدود ده دقیقه بعد از شروع همه در حال رفت و امد و صحبت هستند و ما که ردیف دوم بودیم جزا اغتشاش و جابجایی و گفتگو چیزی نمی فهمیدیم . یه ربع زمان کشید تا مستقر شدن و چون ما ردیف دوم بودیم خیلی اذیت شدیم . در تمام طول کار هم عکاس محترم بغل دست بنده بودن و تقریبا هر دو دقیقه صدای شاتر دوربین و نور مونیتور توی صورتم بود به مدت دو ساعت پیاپی . اینا شرایط محیطی بیرون بود که واقعا اذیت کننده بود .
بعد از اون هم حجم موضوعات مطرح شده در کار و پرش های زیاد کار اولش فکر کردم موضوع مهاجرته ، بعد فکر کردم جنگه بعد فکر کردم احترام به بزرگترهاست و .... موضوعاتی دیگر . به نظرم اگه یه کم موضوعات مطروحه کمتر و با دقت بیشتر بود و عمیق تر بود بهتر بود . تا می اومدی سیر یه چیزی رو توی ذهنت پیگیری کنی و باهاش ارتباط برقرار کنی یه موضوع جدید می اومد وسط . خلاصه که با کلی شوق و ذوق و انتظار رفتم برای دیدنش اما کلافه شدم . منتظر کارهای بعدی آقای افشاریان می مونم تا طعم شیرین روزهای بی باران برام تکرار شه .
سه شب پیش کار رو دیدم ، واقعا به معنای واقعی تاتر بود به نظرم ، مثه یک آیینه مثه یه دشت بی انتها خودت رو با خودت روبرو می کرد ، سه روزه ذهنم درگیرشه که چی می خواست بگه ! امروز اومدم سرچ کردم و نظرات رو خوندم الان متوجه شدم که نظراتی که خوندم مربوط به سال 93 بود ! خیلی چیزا برام روشن شد . از دستش ندید . کار عجیبیه . تو گوشت و خون آأم رسوخ می کنه . سرما ، رکود ، انفعال ، بی تفاوتی ..... سردم بود تو سالن . نه سرمای فیزیکی . به خودم فکر می کردم ... با خودم روبرو شدم !
سلام
نمایش فوق العاده بود
واقعا دوست دارم بهتون تبریک بگم که اینقد بی هیاهو و بی ادعا یکی از مسایل روز جامعه رو اینقد قشنگ و ساده روایت کردید . بازی فرزانه و همسرش ( فک کنم خانم معیریان و آقای بازیگر مقابل شون ) عالی بود .
لذت بردم
خدا قوت