متاسفانه در دو نمایش اخیر آقای رحمانیان شاهد اجرایی ضعیف از جهت متن و مضمون و اندیشه و میزانسن بودم. در مورد این نمایش، اولا میبایست مضمون آن
... دیدن ادامه ››
اطلاع رسانی میشد که نشده بود الا در بروشور چاپ شده آن که خب معمولا همزمان با دیدن نمایش آن را تحویل گرفته و میخوانیم. انتظار مونولوگ های بدون میزانسن و حرکت را نداشتم! از ویدئو پروجکشن در جهت تلاش برای تحریک احساسات تماشاگر استفاده شده بود؟ واقعا آیا هیچ لزومی داشت؟ مضمون نمایش و متن مونولوگ ها اغلب تکرار مکررات وقایع و بعضا ارائه آمار و ارقامی بود که سالهاست صدها بار تقریبا با همین جملات در رسانه های گوناگون و مدرسه و تریبون ها و غیره شنیده ایم.
از همۀ اینها گذشته نویسنده و کارگردان در متن بروشور مضمون را نقد و بررسی ایمان و انسان معاصر دانسته و نوشته است:
«آیا برای نگاه به این مضامین باید همچنان به کنکاش در دل تاریخ پرداخت یا بهتر است نگاهی نیز به آدم های دور و بر خود بیندازیم و نقش ایمان و مذهب را در جوامع امروز شهری به داوری بنشینیم؟ زندگی پر مخاطره و غریبانۀ ایرانی خواه ترین امام معصوم شیعیان، در خود چه نکات آشکار و پنهانی به ما می آموزد که دوازده قرن است ملجأ ...؟ چگونه است که با گسترۀ روزافزون تمدن شهری و هجوم دیدگاه های انسان مدارانه ، همچنان بارگاه امام، پذیرای میلیون ها زائری است که عاشقانه و دردمند، قدم در راه می گذارند؟...... اما بزرگترین دستاورد ما از نمایش چند مسافر، طرح پرسش هایی درباره ایمان و اندیشه مذهبی در روزگار ماست»
واقعا آیا جز این بود که در این نمایش باور شیعیان ایرانی و احیانا در اپیزودهایی دفاع از میهن و هم میهن آن هم صرفا با مونولوگ و قطعات موسیقی آوازی به نمایش درآمد؟ کدام بررسی عمیق و کدام نگرش انتقادی به موضوع؟
آیا تاکنون پاسخ آن پرسش که «زندگی پرمخاطره و غریبانۀ... چه نکاتی به ما می آموزد؟» تاکنون داده نشده بود؟!
اگر به واقع یکی از دغدغه های نویسنده نگاهی به این موضوع بود که «چگونه است که با گسترۀ روزافزون تمدن شهری و هجوم دیدگاه های انسان مدارانه ، همچنان بارگاه امام، پذیرای میلیون ها زائری است که...» پس از این همه آثار و سخنرانی ها و کتاب های کلیشه ای که دیده و خوانده و شنیده ایم، آیا دست کم، از جناب رحمانیان انتظار نمی رود که نگاهی عمیق تر به موضوع داشته باشد یا از منظری متفاوت ؟
و چقدر برخی آثار این سالها تلخ و ملالت بار شده اند.از جمله در این نمایش و کلیشه های غمگین کننده از سنت جامعه.
آیا باب شدن استفاده از خواننده در برخی تئاترهای امروزی بیشتر برای گیشه نیست؟ البته عنوان اجرا را «موسیقی نمایش» اعلام کرده اند و از این بابت بر صاحبان نمایش حرجی نیست و البته که مخاطبان خود را هم دارد و خیلی جاها معمول است و من نیز از موسیقی و اجرای نیما مسیحا بدم نیامد البته به جز اجرای اولین قطعه. اما به نظر حقیر باید مراقب سطحی شدن بود!
در نهایت به پیشنهاد دوست گرامی جناب جباری در پست پیشین-> «فقط عزیزانی که علاقه به تئاترهایی با پس زمینه مذهبی هستند (و البته تلخ ) به دیدن این تئاتر برن.»