وقتی یادم میرود فرزندم را کامل تربیت کنم !
نگاهی به تئاتر 168 دلار
به جای مقدمه : حیف برای این نمایش دیر نوشتم ؛ کلا مدت هاست ننوشتم ؛ ذات من به شدت تنبل است . امکان دارد این مطلب را عوامل اثر نیز نخوانند ؛ دیر انتشار دادم و اجرا که تمام شده و تماشاچی که قطعا آن را نخواهد خواند .
168 دلار به طراحی و کارگردانی عزیز دل جناب رسولی که گویا فراموش کرده ؛ حتی تئاتر حرکت نیز دارای ابعاد متن و ادبیات و نویسندگی خودش است . چرا برای این نمایش نوشتم ؟ تئاتر 168 دلار از جریان تئاتر ایران جلوتر است ؛ ( برای این دلیل کلی سند دارم ) و دلیل مهمتر ، نظرات دوستان عزیزی که در بخش نظرت تیوال کمی نمایش را مورد کم لطفی قرار دادند ؛ و ذکر کردند اثر را نمیفهمند ؛ زمانی پس از دیدن دو اثر مجزا از دارن آرونوفسکی ( عدد پی و مادر ) احساس کردم اثر من را پاسخ کامل نداد ؛ نقد خواندم و سپس اثر را مجدد مرور کردم ؛ یکی از وظایف نقد همین است ؛ خیلی خوب است ما در یک فضا صمیمی نظر میدهیم ؛ اما گاهی زیادی قاطع هستیم ؛ گاهی نفهمیدن از عدم دانش می آید ؛ 168 دلار دارای چند زبانی است ؛ هر کدام از این زبان ها و درک آنها یعنی دانش و ما فاقد این همه دانش هستیم ؛ زبان بدن ؛ زبان ایتالیایی ، زبان کردی ، زبان ژاپنی و چندین زبان دیگر .
اشکال نفهمیدن 168 دلار نبود دراماتورژی اصولی و حرفه ای است . این بخش گویا در تئاتر های دراماتیک ایران یک ژست بیشتر نیست ؛ و در حوزه تئاتر
... دیدن ادامه ››
حرکت و رقص اصلا وجود ندارد ؛ امید دارم کتاب دراماتورژی در حرکت نوشته کاترین پروفتا که آن را ترجمه کردم و در اختیار ناشر قرار دادم ؛ زودتر از سد مجوز بگذرد و منتشر شود ؛ در بخش دوم این کتاب ضعف 168 دلار را به خوبی کشف می کنیم ؛ حرکت نگاری و کروگرافی که دو مفهوم مجزا هستند در تئاتر حتما نیاز به دراماتورژی دارد ؛ یک کلمه ، دو معنی و سپس حرکت . 168 از نبود دراماتورژ رنج میبرد و میمیرد و این مرگ باشکوه نیست . یکی نقد کردم ویک حسن میگم ؛ چقدر اجراگران این اثر باشکوه و فاخر اجرا کردند ؛ دوست دارم با شما عزیزان کار کنم ( این مسئله را تعارف نکردم و به شدت مشتاقم ) ؛ چقدر حرفه ای و باشکوه رقصیدند و حرکت کردند ؛ مشخصه هر کدام از اجراگران اثر کلی برای زبان تخصصی و زبان بدن خود تمرین کردند ؛ این اثر مجدد اجرا شود به دیدنش میروم ( حتی با اینکه بلیت تئاتر تجربی گران است ) مورد دومی که نوید دادم مطرح می کنم : چرا این نمایش بروشور ندارد ؟ همه توضیخات ، کد های متن ، زبان ها و تمام آنچه برای درک بهتر لازم داریم ؛ می توانست در بروشور قید شود ؛ چرا هر تئاتری در تهران شاهد آن هستم نه بروشور دارد نه دکور ؟ این وسط کمی بروشور را ول کنیم و میپرسم چرا تئاتر بساز بفروش اینقدر تحمیل می شود ؟ چرا به هر سالنی مراجعه می کنم دکور سانس قبلی یا بعدی واضح سر جایش است ؟ تا کی این فرم باید وجود داشته باشد ؛ در یک شب در یک سالن چند نمایش اجرا می شود ! ای کاش این خودخواهی پایان یابد . ( اگر اشتباه می کنم و این دکور برای همین اثر باشد همانند پوستر آن که نشان از وجود یک اسم طراح برای فروش بیشتر است ؛ هیچ ارتباطی با اثر نداشت . ) عزیزان عناصر صحنه همگی معرف یک اثر هستند به اسم 168 دلار ، بماند نام خود اثر هم هیچی ربطی به اثر نداشت . کد شناسی برای ما صورت نمیگیرد . تمام ... این دو اشکال باید حل شود ؛ که عدم فهم برود و جای خودش را به فهم بسپارد . همانقدر طراحی لباس با فکر و بی نطیر بود ؛ ( طراح لباس خانم نور محمدی ) همه عناصر باید در اختیار کار باشد ؛ مخاطب کلی باید دقت کند بفهد کارگردان تحت تاثیر جورجو گابر است ؛ یا از اعدام های دهه 60 چرا سخن میگوید ؛ در هیچ جا ذکر نشد کروگرافی اثر با چه کسی است ؟ بنده خدا بیشترین زحمت کار را کشیده و نامش را یادمان رفته قید کنیم ! عجب ! متذکر شوم کسی من را اصلاح نکند قید شده طراح جناب رسولی است ! طراح با طراح حرکت فرق دارد و تازه این اثر حرکت نگار دارد که با طراح رقص فرق دارد ! هر کدام از این ها تخصص مجزایی است . طراحی رقص شاهکار بود ؛ حتی اگر تحت تاثیر سی دی لاربی چرکاوی ، اکرم خان ، آکیرا یوشیدا ، مدیسون اولند و پینا باوش باشد ؛ حتی اگر دقیق مثل آنها اجراگران خود را تربیت کرده باشد و طراحی حرکت . این بخش بی نطیر بود . در پایان ذکر یک نکته را ضروری میدانم ؛ به عنوان کسی که 20 سال در حوزه تئاتر فیزیکال و رقص تجربه تدریس ، ترجمه ، اجرا و پژوهش ( یکی از پژوهش های من : مفهوم ریاضیات در پرفرمنس آرت ) دارم احساس میکنم علم تئاتر حرکت و رقص در ایران هنوز آنقدر جدی نشده و یک تجربه موفق و زیبا به اسم 168 دلار نباید اینقدر مورد کم لطفی قرار گیرد ؛ این اثر دارای ابعاد زیبا و درست بسیاری است . خوشحالم اثر را با اجراگران گروه خودم انتخاب و شاهد آن بودیم . و با افتخار دیدن این اثر را به عاشقان رقص و حرکت در تئاتر پیشنهاد میکنم .
پوریا قلی پور زمستان 1403