نقدی بر مستند " برای گونگادین بهشت نیست "
دو نقد از پیروز کلانتری و عزیز الله حاجی مشهدی بر مستند " برای گونگادین بهشت نیست "
فیلم مستند جورهای مختلف آدم را سرخوش و سیراب میکند. یکجورش که فیلم آقای نعمتپور خوب از
پسش برآمده، جذب شدن و پیله کردن به یک موقعیت یا آدمی در تاریخ، و بعدش زیروباال کردن آرشیوهای
جوراجور سمعی و بصری و آدمیزادی و رفتن به سراغ سرنخها و چیدن آجر روی آجر این همه برای درآمدن قصه
زندگی آن موقعیت و آدم است، که تازه وقتی
... دیدن ادامه ››
هم درمیآید، طلب و سوال و نیازی تازه - و گاه اصلیتر - در تو
برمیانگیزد. شاید به نظر برسد این همه انگیزه و انرژی و وقت و جستوجو، برای منتقل کردن اطالعات درباره
موضوع مورد نظر است. اصال اینطور نیست. نه اینکه پیگیری و انتقال اطالعات در فیلم مستند مهم نباشد، اما
مالط اصلی کار و مسیر و هدف این نیست. باید قصه زندگی آن موقعیت و آدم دربیاید تا اطالعات هم بجا و درخور
به تماشاگر منتقل شود و در ذهنش بماند، و باید شور و طلب و نفس به نفس شدن فیلمساز با آن گفته و آن تصویر
ِ و آن آدم پشت یا جلوی دوربین، در برابر یا در پس کادر حس شود، تا آن قصه و آن زندگی و آن اطالعات در جان
شما بخلد و جایگیر شود.
تحقیق یک موضوع در یک فیلم اگر به انگیزهای یا طلبی یا پیشفرض و نگاه و نظر اولیهای گره نخورد و صرفا
با طلب و قصد خام و خنثای جمعآوری اطالعات برای موضوع کلی فیلم )اعتیاد، فقر یا دهها - معموال - آسیب
اجتماعی!( همراه باشد، یابنده اطالعات را گمگشته انبوه دانشی میکند که هیچ نخ تسبیحی اجزایش را به هم
وصل نمیکند. ممکن است در مسیر تحقیق، آن پیشفرض و نگاه اولیه شما تغییر کند و حتی زیروباال شود؛ مهم
نیست، مهم این است که بدانیم این تغییر نگاه تنها در اثر برخورد دانش تازه شما به همان پیشفرض و نگاه اول
حاصل شده و جز در این برخورد، شما هیچ محک و معیاری برای رسیدن به این موقعیت و نظر تازه نمیداشتید.
با این فرض آنچه به فیلم آقای نعمتپور جان داده، شور جستوجوی او، عالقهاش به شخصیت فیلمش و
تمرکزش بر تالش علیجان )علی میردریکوندی( برای آموختن زبان انگلیسی است که درنهایت حاصل داده و به
نوشتن داستان اولیه »برای گونگادین بهشت نیست« انجامیده، و نیز انتشار کتابی بر مبنای آن در خارج، آن هم
در زمانی که نشانی از خود علیجان پیدا نبوده است. وقتی درمییابیم بعد از رفتن انگلیسی ها از ایران، علیجان
کارگردان »برای گونگادین بهشت نیست« تکلیفش با خواست و توان خود روشن بوده
شماره 26 / خرداد 711395
به ایل برنگشته و برای ایل، ناپدید اما برای بروجردیها در کسوت آدمی گمگشته و شیدا پیدا و آشنا بوده، حسرت
ِ فاصله آن شور ِ برجهیدن و این خلوت ِ غربت تازه در ما سر باز میکند و جان میگیرد.
مهم نیست که فیلمساز به الیههای پیچیدهتر و عمیقتر شور و شیدایی علیجان رخنه نکرده و سر در پی
شناخت شخصیت و روحیات و انگیزه و چرایی تالش غریبش نگذاشته است. فیلمسازی قدرتر با رویکردی
مولفتر شاید چنین میکرد و فیلم جاندارتری میساخت. این، فرضی است دیگر و جدا از آنچه فیلمساز
خواسته و در انجامش کوشیده است. فیلمها را بر مبنای فرض خطرناک آنچه میتوانستند بشوند یا باید
میشدند، نمیسنجند. مهم این است که فیلمساز تکلیفش با خواست و توان خود و آنچه قرار بوده فیلم از کار
دربیاید، روشن بوده و قصه کتاب »برای گونگادین بهشت نیست«، نویسنده گمنام و کمسواد آن، مسیر اتصال
نویسنده به کتاب و پایان جستوجوی دیگران و فیلمساز برای شناخت نویسنده را آجر روی آجر خوب میچیند
و به انجام میرساند. فیلمساز این آدم و این ماجرا و این قصه را دوست داشته است )نرفته از موضوعی جذاب
فیلمی دلخواه مخاطب بسازد(، از جستوجوی آرشیو کم نگذاشته و ما را در طی مسیر این جستوجو شریک
کرده است. متن روایتگر و زنده و درگیرکنندهای برای همراه کردن مخاطب با قصه نوشته و این متن خوب
خوانده شده است و مهمتر از همه اینکه خودنمایی در کار نیست و فیلمساز با موضوعش، علیجان و مخاطب
صادق و دوست است.
شاید فیلم »برای گونگادین بهشت نیست« به طلب من برای شناخت نزدیکتر و دقیقتر شخصیت و شورمندی
علی ِ جان جواب نداده باشد )که مسیر و منظور فیلم هم این نبوده(، اما به این طلب، در من بیخبر از این موجود
غریب و پیگیری غریبترش برای تحقق خواستش و پایان دردآور زندگیاش، جان داده و آن را به حرکت
درآورده است. فیلمها قرار نیست شما را سیراب دانش و اطالعات در باره موضوعاتشان کنند. قدرت اصلیتر فیلم
مستند ایجاد انگیزه و شور جستوجو در شما برای ادامه رابطه با موضوع بر مبنای نیاز و طلب و جان خواهانتان
است. فیلم »برای گونگادین بهشت نیست« این طلب را در بیننده خود برمیانگیزد. تاثیر فیلم در من - نهچندان
از سر اتفاق - درست در همین است که از خود علیجان کم میدانم، اما از سیر جستوجوی او و به هر دری زدن
برای آموختن زبان انگلیسی سیراب میشوم. این فاصله کمدانی من از شخصیت علیجان و دانشم درباره شور
غریب یک آدم برای برکندن از موقعیت بسته ایلیاتیاش و اصل دانستن زبان انگلیسی برای تحقق این گسست،
درست همان گرهگاهی است که مرا بعد از تماشای فیلم هم به قصه این فیلم و این آدم متصل باقی نگه میدارد.
این آدم کیست که پیگیری جانکاه و ویرانگرش چنین سرنوشتی برای او رقم میزند؟ چرا علیجان در 14
سالگی در ساختمان تربیت، که حکومت و شخص سپهبد امیراحمدی برای یکجانشین کردن ایلیاتیهای
سرکش و رام و آرام کردن بچههای آنها راه انداخت، نماند و عافیت نطلبید و با شور پروازی باالتر در سر، سر در
پی انگلیسیها نهاد و از اینجا به آنجا و از نزد این انگلیسی به کنار آن یکی کشانده شد؟ در جان بیقرار او چه
میگذشت که خطر کرد و تنها راهی تهران شد و بعدها هم که انگلیسیها رفتند و تنهاترش گذاشتند، به ایل
برنگشت؟ در آن سالهای طوالنی فاصله تنها و غریب ماندن تا مرگش بر او چه گذشت و بر ذهن و زبان او چه
جاری - یا پنهان - بود؟ اینها - و نه فقط اینها - سوالهایی است که در من میماند و مرا با خود میگرداند و
میبرد. ایراد به فیلم هم نمیگیرم که چرا جواب اینسوالهایم را نداده است. فیلم به مقصود خود رسیده و مرا
هنوز درگیر جان و جهان علیجان و نادانستههای زندگیاش باقی نگه داشته است
*این کالم، حرف و خواست علیجان است از باالدست انگلیسیاش.
72
ساخته شدن برخی از فیلمهای مستند یا مستند - داستانی، بدون بهرهگیری از پژوهشی ژرف و پردامنه،
بهراستی ناممکن به نظر میرسد. شاید به این دلیل روشن که در عرصه فیلمسازی مستند، به تصویر کشیدن
واقعیت بهعنوان امری محسوس و ملموس، نمیتواند با تکیه بر خیال و رویاپردازی، راه به جایی ببرد و تجسم
هنرمندانه واقعیتها با همه تلخیهای احتمالی آنها، با استفاده از زبان تصویر نیاز به تجربه و توانمندی
چشمگیر و قابل اعتنایی دارد که تنها در جهان سینما - بیش از همه هنرها - برای القای احساس واقعیت به
مخاطبا ن اینگونه آثار امکانپذیر است. اگرچه واقعیتهای عرضهشده در فیلم با واقعیتی که در جهان خارج از
فیلم وجود دارد، تا حدود زیادی متفاوت به نظر میرسد و این باور را در ما ایجاد میکند که در کنار منبع اصلی
یک واقعیت خارجی و ملموس، در جریان به تصویر کشیدن یک واقعیت، بازتاب حسوحال درونی فیلمساز
-بهعنوان یک هنرمند و پدیدآورنده اثر - را نیز نمیتوان نادیده انگاشت.
»برای گونگادین بهشت نیست« از آن دست فیلمهایی است که بدون پشتوانه یک پژوهش جدی و دامنهدار،
هرگز نمیتوانست به مرحله ساخته شدن برسد. رفتن به سوی یک ماجرای جذاب و در عین حال پررازورمز،
یعنی نزدیک شدن به شخصیت و زندگی علی میردریکوندی، نویسنده گمنام کتابی با عنوان »برای گونگادین
بهشت نیست« )Din Gunga for Heaven No )که به همت ستوان همینگ )یکی از مستشاران انگلیسی
اردوگاه متفقین، مستقر در نزدیکی خرمآباد( سالها بعد، در دهه 60 میالدی در انگلستان به چاپ میرسد، با در
دست داشتن دانستههایی اندک و چه بسا تاییدناشده، کاری بسیار دشوار و ناممکن به نظر میرسد!
خوبی کار نعمتپور در جریان ساخته شدن این فیلم، در این بوده که او بخش عمدهای از کارهای فیلمش را
خودش انجام داده است. در انجام پژوهشهای فیلم، تنها به روشهای ساده و معمول پژوهشهای کتابخانهای
خوبی کار نعمتپور این بوده که بخش عمدهای از کارهای فیلم را خودش انجام داده
شماره 26 / خرداد 731395
بسنده نکرده و با استفاده از روشهای متنوع تحقیقی از گفتوگو با آدمهای منطقه زندگی علی میردریکوندی و
از طریق برخی از آدمهای ریشسفید محلی که کموبیش از این نویسنده روستایی خاطره و شناختی داشتهاند،
خود را به واقعیت ِ های پنهان زندگی این شخصیت نزدیک کرده و به کمک اسناد بهظاهر کماهمیت اما درواقع
بسیار راهگشا و ارزندهای چون دستنوشتههای نویسنده و برخی پاکتهای نامهنگاریهای او با ستوان همینگ
و عکسهای انگشتشماری که از این نویسنده گمنام در کتابخانه بادلیان آکسفورد در انگلیس نگهداری
میشود، مدارک مناسبی برای سروشکل دادن به فضای فیلم مستند خود فراهم ساخته است. به گونهای که
اکنون با تماشای نسخه نهایی فیلم، با ترکیبی مناسب از مجموعه گفتوگوهای انجامشده با آدمهای مختلف،
بازخوانی بخشهایی از متن کتاب، استفاده از برخی تصاویر مستند مربوط به دهههای 50 و 60 میالدی و
نیز گفتار متنی که برخالف بسیاری از گفتار متنهای پرحجم و مزاحم اینگونه فیلمها، اطالعات مفیدی به
تماشاگر فیلم ارائه میدهد، درمجموع مستندی فراهم آمده است که در ترکیب کلی خود به اصلیترین ویژگی
یک مستند پژوهشی وفاداری نشان داده است.
وقتی تصویری از قبر علی میردریکوندی در گورستان متروک امامزاده جعفر )در نزدیکی بروجرد( ارائه میشود،
انگار مخاطب چنین فیلمی نیز با شور و شعفی وصف ِ ناشدنی، خود را در این کشف بزرگ کارگردان و پژوهشگر
اثر همراه و شریک میپندارد! شخصیت شگفتیآفرینی که با وجود روستایی بودن و ناآشنایی با زبان خارجی، در
حین خدمت به مستشاران انگلیسی، تا آن اندازه با زبان انگلیسی آشنایی پیدا میکند که میتواند رمانی خواندنی
به زبان انگلیسی بنویسد. رمانی که حتی بعد از چاپ برای دریافت جایزه نوبل ادبی نیز پیشنهاد میشود!
فیلم به دلیل آشنایی و تسلط فیلمساز با فیلمسازی به روش پویانمایی )تصاویر انیمیشن( در نمایش برخی
نماهایی که به کمک پویانماییهای ساده شکل میگیرد نیز بسیار موفق عمل میکند.
مهمترین امتیاز چنین اثری در این است که یک فیلم ِساز به نسبت جوان شهرستانی با پیشینه تولید تنها پنج یا
شش فیلم مستند و داستانی کوتاه، اینبار همت میکند و به سراغ موضوع و ایدهای میرود که بیتردید در مرحله
آغاز چنین طرحی با ابهامهای بیشماری روبهرو بوده است. در مقام یک فیلمساز جوان، تنها با پرهیز از هر گونه
آسانپسندی و سادهاندیشی در انجام چنین طرحهایی میتوان به موفقیت نهایی دست یافت. واقعیتی که برای
ِ کارگردان این فیلم و نمایش توانمندیهایش در تولید فیلم مستند، بسیار موثر بوده است.
از زاویهای دیگر شاید بتوان این فیلم مستند را نیز نمونهای موفق برای معرفی یک تولید قابل اعتنا از نوع سینمای
مولف آن به حساب آورد. چراکه فیلمساز در پدید آوردن این فیلم در بخشهای مختلفی چون نویسندگی و
کارگردانی، صداگذاری، تدوین و بهویژه تحقیق و پژوهش آن بهعنوان کلیدیترین بخش تالیف چنین اثری،
نقش محوری داشته است. اگرچه نباید فراموش کرد که بدون داشتن ظرفیتها و توانمندیهای الزم در
این مسیر، گاه با برخی نمونههای کممایه در میان آثار مستند روبهرو می ِ شویم که همین عامل چندپیشگی
کارگردانهای جوان در آثارشان، لطمهای جبرانناپذیر به کارشان زده است.
از سوی دیگر نیز نباید فراموش کرد که حمایت از تولید اینگونه فیلمهای مستند در شهرستانها و پشتیبانی از
طرف نهادهای رسمی فرهنگی - هنری میتواند بخش عمدهای از دشواری موجود بر سر راه فیلمسازان جوان را
کم کند و به آنان فرصت و مجال بیشتری برای فکر کردن به کیفیت اثرشان بدهد.
ساخته شدن فیلمهایی از این دست را باید به فال نیک گرفت، چراکه به بهانه معرفی یک شخصیت بومی و محلی
ِ ناشناخته و واکاوی ابعاد پنهان زندگی او، فرصتی فراهم میشود تا با گوشههایی از شرایط اجتماعی و سیاسی
دورههای گذشته و دور از دسترس نیز آشنا شویم
Telegram.me/gungadin1395