در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نیلوفر حجازی | دیوار
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 02:23:26
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
آیا به دنبال یک نمایش خسته کننده و کسالت بار هستید؟ به تماشای "مرگ فروشنده" بروید
شاهین نصیری، وحید هوبخت و الهام این را خواندند
مسیح شرافتیان این را دوست دارد
مثلا این نقد بود ؟؟ نگید تو رو خدا اینجوری .خوب شما نپسندیدید از ریشه که نباید نابود کنید .
۱۳ آذر ۱۳۹۳
خانم طاهرزاده معلومه که نظر منه پس میخواین نظر همسایه باشه؟مگه قرار نیست نظرمون و بدیم؟نظر موافق فقط نظره؟
۱۵ آذر ۱۳۹۳
خانم حجازی اغلب اجراهای مختلفی که از یک اثر تماشا کردید، نمایشنامه های متفاوتی داشته. این رو قبول دارم که یک نمایشنامه میتونه دستمایه ی اصلی برای نمایشنامه های دیگری باشه که از دل اون بیرون میاد ولی نمایشنامه ی نهایی رو اگر در نظر بگیرید به نظر من تنها یک اجرای درست بیشتر نداره. البته من اصلا درصدد اثبات نظرم نیستم و دانش لازم رو هم برای اظهار نظر در این مورد ندارم. این فقط دیدگاه شخص من هست که ممکن هست کاملا اشتباه باشه.

اما در این مورد که فرمودید بیشتر توضیح بدم، حتما در نقدی که بر این نمایش در یک یا دو روز آینده مینویسم این کار را خواهم کرد. خوشحال میشم نقدم رو بخوانید. البته جواب سؤال مشخصی که پرسیدید رو همینجا مختصر عرض میکنم. اینکه طولانی بودن این نمایش چگونه نقطه ی قوتش به حساب میاد؟

از ... دیدن ادامه ›› دید من نمایش به دو بخش تقسیم میشه. یکی تا آغاز صحنه ی کافه و دیگری از صحنه ی کافه تا به پایان. در بخش ابتدایی همه چیز خیلی ساده و روشن به نظر میرسه و این باعث میشه فرم روایت کشدار و کسالت بار بشه چون شما در بخش اول المان هایی رو شاهد هستید که در بخش دوم براتون معنا میشند و در بخش اول به نظر زاید میان. اما بعد از صحنه ی ملاقات ویلی با برنارد و به یاد آوردن روزی که بیف برای ملاقات با ویلی میاد و اون رو با زن دیگه ای میبینه داستان ابعاد دیگری پیدا میکنه. قرار گرفتن صحنه ی کافه بلافاصله بعد از این یادآوری عمق مطلب رو بیشتر نمایان میکنه. از طرفی ویلی رو داریم که خودش رو مقصر میدونه در مورد پسرش و از طرفی بیف رو داریم که خودنویس الیور رو دزدیده و نتونسته انتظار پدرش رو برآورده کنه. این رویارویی یکی از بهترین و به یادماندنی ترین و عمیق ترین و برجسته ترین صحنه های این نمایش هست.

حالا وارد بخش دوم نمایش میشیم. این بخش مثل موسیقی ای هست که به نظرتون میاد میخواد تمام شه ولی به زیبایی ادامه پیدا میکنه و شما ازین غافلگیری لذت میبرید. بنابراین کشدار شدن بخش دوم که ذاتاً زیباست و کشدار بودن بخش اول هم در بخش دوم توجیه زیبایی شناسانه اش رو پیدا میکنه هم ازین جهت که المان هایی که در بخش اول زاید به نظر میرسید کارکرد خودشون رو پیدا میکنند و هم ازین جهت که ازین طریق نمایش به شما تلنگر میزنه که قضاوت کار سختیه. از نظر من به علاوه این نوع روایت داستان باعث میشه شما ناخواسته خودت رو در دل ماجرا ببینی. تو گویی تو هم یکی از شخصیت های جهان نمایشی. بنابراین این کشدار بودن بخش اول نه تنها شما رو از جهان نمایش دور نکرده بلکه ناخواسته و ناخودآگاه شما رو درگیر نمایش کرده و وقتی شما در بخش دوم به خودآگاهی میرسید یکهو ازین بابت جا میخورید و ازین غافلگیری لذت میبرید.

۱۵ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چه حال عجیبی دارم بعد از دیدن این کار برای این حالی که شبیه هیچ حالی نیست سپاس...
به استثنای اجرای کیخایی که واقعا ضعیف بود کار قوی و خوبی بود. نمیگم شاهکار بود اما ارزش دیدن داشت
به نظر بنده هر اجرایی مخاطب خاص خودش و داره. سطح درک و سلیقه هنری بعضی از افراد جامعه در حد تاتر رو حوضی و فیلم معراجی هاست و برخی دیگر به سطح بالاتری و پیچیده تری از هنر علاقه نشون میدن و این کاملا قابل احترام و منطقیه...به نظر من این اجرا در حد یک تاتر رو حوضیه و فاقد هرگونه بار معنایی عمیقه و صرفا به لودگی میپردازه اما خوب طرفدارای خودش و داره و نمیشه از این ایراد گرفت
طرفداری از نمایش نمیکنن از آقای آقاخانی جانبداری میکنن
چششمون میبندیم رو نواقص البته گاهی خود به خود صورت میگیره
۲۳ اسفند ۱۳۹۲
آقای نصیری بحث من نوع کار نیست تنها و تنها اینه که این کار با این سطح اجرا و نمایشنامه و ...در حد این همه تعریف و ستایش نیست حالا کارگردان یا نویسنه اش هر کی میخواد باشه. ارادت شخصی افراد باید بحثش از نقد یک کار جدا باشه. واقعیتش من دل پری از این اجرا دارم چون شبی که برای اجرا رفته بودم چندتایی از عزیزانی که هم دستی در نویسندگی دارند و هم نمایش مهمان کرده بودم به دیدن این اجرا ( البته اشتباه از من بوده که نسنجیده و تنها به حساب تعریف های الکی که تو تیوال شنیده بودم کسی و دعوت کردم) و میشه گفت حسابی شرمنده شدم. در واقع انتظار کاری به مراتب بالاتر و داشتم.
 
۲۵ اسفند ۱۳۹۲
من خیلی نقد های مثبت در مورد این کار رو نخوندم. بله خب من به شخصه ایوب آقاخانی بازیگر رو دوست دارم اما نوشته هاش رو دوست ندارم. در مورد کارگردانی فکر می کنم ضعیف کار نکرد و با توجه به اون متن نسبتا خوب هدایت کرد. به دلیل این که شما در مورد طراحی لباس تخصص دارید نظر شما رو کاملا می پذیرم. من در واقع در بیشتر نظرات با شما اشتراک دارم فقط عبارت سخیف رو برای کار نمی پسندم چون دست بر قضا خیلی تمهیدات برای خندوندن به هر قیمت وجود داشت که ایوب آقاخانی ازش استفاده نکرد. نمایشنامه تو اوج و فرود، پرداخت شخصیت ها، و از همه مهم تر پایان بندی خیلی مشکل داشت و من اون رو کار ضعیفی می دونم اما سخیف نه. ببخشید که بحث رو شخصی می کنم فقط خواستم بگم که متوجه ناراحتی شما از دیدن این نمایش هستم اما در اوج ناراحتی هم نباید نسبت نادرستی به یک کار بدیم. این کار هر چقدر هم بد و ضعیف اما نمی شه بهش لقب تئاتر روحوضی داد. در واقع من فقط اختلاف نظرم با شما در استفاده از کلماته. کلمات بار معنایی مختلفی دارند. ممنون که حوصله کردید و حرف های من رو خوندید. موفق باشید.
۲۵ اسفند ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در توصیف حالم بعد از دیدن این اجرا فقط میشه گفت افتضاح بود همین...
نیت عالیقدر و نوعدوستانه گروه برای کمک به بیماران جای تقدیر و تشکر داره خصوصا اینکه این اجراها ظاهرا کاملا مبتنی بر درامد گیشه اس و کمکی مالی از جایی دریافت نشده ...
اما در کمال تاسف اجرا به طور حیرت انگیزی بد بود
۲۷ بهمن ۱۳۹۲
در راستای نظرات شما نیت نوعدوستانه دستاندرکاران یک نمایش توجیهی بر اجرای ضعیف، نمایشنامه خسته کننده و...نمیباشد. تا 2-3 ساعت بعد از اجرا سر بنده به دلیل جیغ جیغ بازیگران که اجرای تاثیرگذار و با جیغ و همهمه اشتباه گرفتن درد میکرد.من معمولا عادت ندارم هیچ اجرایی و زیر سوال ببرم چون در هر چیزی نقاط مثبتی وجود داره اما در خصوص این نمایش واقعا نا امیدکننده بود
۲۸ بهمن ۱۳۹۲
دقیقا ....نیت خیرخواهانه اجرای ضعیف را توجیه نمی کند..... توی این اجرا آنقدر دیالوگها خورده خورده بلند ادا می شد که متوجه نمیشدی چی میگن...المانهای تاتر عامه پسند زن پوشی و ادا اطوارهای سخیفانه که ربطی به صادقانه بودن و کمیک بودن اجرا نداره ...یک جور شتابزدگی و سرهم بندی تو اجرا و به خصوص متن نمایشنامه دیده میشد.......
اما حرکت انسانی گروه با توجه به زحماتی که یک گروه تاتری با توجه به شرایط مالی و غیره حال حاضر شایسته تقدیر است..
۲۹ بهمن ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید