- علاقهمند به تئاتر-سینما-موسیقی-ادبیات و زبان های بیگانه-انگلیسی-فرانسه
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
من در رتبه ای نیستم که بخوام به نمایشنامه رو نقد کنم چون نه درسشو خوندم نه علاقه ای به نقد کردن دارم فقط نظرم شخصیه خودم رو میگم مسخ نمایش جالبی نبود صرفا هنری هم نبود بازیگران از اول تا آخر اجرا حرفی نمیزدن اگه بگیم سبک تئاتر هنری بود یه چیزی ولی نمایشی که راجع به سوسک ها بود و در آن بازیگرا لام تا کام صحبت نمیکردن حتی تصورشم واقعا خسته کننده میاد من روز اول اجرا رفتم و نمیدانستم این نمایش تا چه حدی کسل کننده ست وگرنه صددرصد نمیرفتم این تئاتر خسته کننده ترین تئاتری بود که دیدم واقعا همچین توقعی نداشتم به هرحال چون برای این نمایش زحمت کشیدن من ازشون سپاس گزارم ولی به عنوان یه بیننده میگم خیلی خسته کننده بود خیلی بیش از حد:-(
خوب از مسخ کافکا وافعا چه انتظاری دارید ؟ من کار رو ندیدم ولی اگه هم می رفتم ببینم با یه همچین انتظاری می رفتم ! این تیپ کار ها عموما برای مخاطب خاص تری هست که با اصل فلسفه داستان آشنا باشه تا حسی از اون رو نمایش بده
خانم بای عزیز قرار نیست برای دیدن تاتر فیلسوف بود یا رتبه ای داشت......شما اتفاقا باید به عنوان مخاطب عادی نظرتونو بگین...... و اتفاقا نظرها برای گروه اجرایی می تواند مثمر ثمر باشد، من هم شلوغی و ناهماهنگی به خصوص به دلیل فضای کوچک صحنه کمی اذیتم کرد.
ضمنا آقای قنبری این نمایش هیچ ربطی به مسخ کافکا نداره ......مشابهت اسمی و الهام اولیه نویسنده از این داستانه......و باید دقت کنیم اگر یک تاتر حرفه و خوب اجرا بشه مخاطب جدی ازش لذت می بره یا دست کم ازش آزار نمبینه البته آگاهی مخاطب بر درجه لذت اش از یک نمایش قابل تامل اضافه میکنه......
بله هرکسی سلیقه ای داره و تو پیام های دیگر هم دیده بودم که بعضی ها گفته بودن جالبه و بعضیهام گفته بودن محتوایی نداره..من این تئاتر رو فلسفی هم نمیبینم ولی چون زحمت کشیدن برای ساختش قابل احترامه ممنونم بابت نظراتتون عزیزان..:-)
ایده هاى فوق العاده زیبایى توى فرم اجرا داره ولى از لحاظ محتوایى به نظر من خیلى قوى نیست. اگر در مقام اجرا از تئاترهایى مثل سقراط خیلى خیلى لذت برده باشین، احتمالا نظرتون رو جلب کنه.
سیاوش حالا چون تو متن های یعقوبی رو دوست نداری باید مشتری بپرونی :)) جدای از شوخی من فکر می کنم داستان خاصی نداره ولی دیالوگ گویی ها و فرم اجرای کار اون رو جذاب کرده. وگرنه داستان فوق العاده تکراریه. نو بودن اون سبک اجرا باعث شد در یک بازه ی زمانی از این کار به عنوان یک اتفاق نام برده بشه و یعقوبی هم به صرافت افتاد چندین بار و با چند گروه مختلف این کار رو اجرا کنه.
اگه به نتیجه مثبتی دست یافتید به بنده هم اطلاع بدید..:دی منم الان میخوام بلیط بگیرم اماا موندم یه موقع برم خوشم نیاد با این اوضاع چطوری 3 ساعت اونجاا بشینم اخههه...!!!!!
به روحیات و اطلاعات شخصی شما از نوع این نمایش بستگی داره . این نمایش موزیک نداره کمدی هم نیست باید درک مفهوم بشه . یک عده خوششون می یاد ...یک عده بدشون ..کاملا شخصی ..ولی به نظر من واقعا دیدنیه ..این نمایش یک ابزورد تمام عیار هست که بکت استاد این پوچ گرایی است .
کتاب بکت و تئاتر معنا باختگی نوشته ی جیمز رابرتس و ترجمه ی حسین پاینده رو پیشنهاد می کنم قبل از دیدن نمایش در انتظار گود مطالعه کنید . فکر می کنم در درک این نمایش کمک زیادی می کند.
من اینور سال دیدم ولی دیگه اجرا ندارن، تو ماه اسفند تالار وحدت نمایش/کنسرت آخرین روزهای اسفند به کارگردانی محمد رحمانیان رو روی صحنه داره. معمولا نمایش های تالار وحدت به خاطر دکورهای بزرگی که استفاده میشه امکان اجرای دو نمایش همزمان رو نداره.
دوستان من خیلی عذر میخوام من انقدر کار سرم ریخته که فرصت خواندن کتاب های جورواجور راجع به این نمایشنامه را ندارم اگر ممکنه خیلی خوشحال میشم چکیده ای از اطلاعات درباره ی اصطلاحات این نمایشنامه بهم بگین..خیلی ممنون.
خلاصه ی داستان: گوگو و دیدی منتظر گودو هستند. منتظرند تا بیاد و تکلیف شون معلوم شه. اگه گودو بیاد از این انتظار راحت میشن. ولی مطمئن نیستن گودو کی میاد، نمی دونن امروز میاد یا نه، نمی دونن اصلا امروز چند شنبه است، و همین طور نمی دونن که گودو کیه! پوتزو یه ملاکه که با خدمتکارش لاکی از این بیابون میگذره. برخورد گوگو و دی دی با این رهگذران خودش جلوه های دیگه ای از روابط انسانی رو نشون میده. نمایش در دو پرده انجام میشه که به نوعی آینه ی همدیگه هستند. تکرار همون رویداد ها اما به شکل و فرمی دیگه. در ظاهر همه چیز عوض شده اما واقعیت یک چیزه: گودو شاید بیاد و شاید نیاد! اما انتظار، دیدی و گوگو رو فلج کرده.