چند سطر درباره ی نمایش"یه کلیک کوچولو..."
(به قلم خانم شبنم مقدمی / برگرفته از وبسایت سی و یک نما)
گاهی آدم چقدر نیاز دارد آیینه ای مقابل رویش بگیرند، وا دارندش تا خودش را، آنگونه که هست، آنگونه که واقعا" هست ببیند... گاهی آدم چقدر دلش می خواهد ، یک چیزی مثل زنگ، زنگ هشدار توی گوشش، توی سرش صدا کند که آی!..کجایی؟ کجای کاری؟ گم می شویم در های و هوی این زندگی عجیب، این شهر عجیب، این جهان عجیب...و یادمان می رود قرارمان چه بود با خودمان، با دنیا ، با زندگی! تعارف که نداریم با هم! راستش این است که مدت هاست ،در همه چیزمان، همهءکارهامان روابطمان، رفتارها و گفتارمان، اندیشه گی مان، دچار بحرانیم!و به این بحران که در زندگی مان نهادینه شده است، چنان عادت کرده ایم که تو گویی شکلی به جز این ، متصور نیست!
نمایش " یه کلیک کوچولو..."، تلنگری است به ما، به آنچه امروز ، بخواهیم یا نخواهیم ، معنای زندگی و روابط ماست....
فاصلهء ما تا ،برداشته شدن نقاب ظاهرالصلاحی، تا آشکار شدن خیانت هامان به خود و دیگری، تا رو شدن دست مان، تا دروغ های مصلحت آمیز ، تا عریان شدن، عریان بودن و عریان ماندن در مقابل هم...تنها یک کلیک
... دیدن ادامه ››
کوچک است!
نمایش را، محمد رضا کوهستانی، سه سال پیش از این ، می نویسد و همان وقت ها، احمد سلیمانی کارگردانی اش می کند،قرار می شود در جشنوارهء فجر اجرا شود که ناگهان....می ماند تا امروز....سه سال بعد...گو اینکه همان روزها هم معلوم میشود، نمایش از کیفیت خوبی به لحاظ متن، کارگردانی و بازیگری برخوردار است اما....بگذریم! همین که این روزها بر صحنه است، جای شکرش باقی است...صبوری دوستان خوب من، جای تحسین دارد، همهء ما میدانیم نمایش آمادهء اجرا را ، اجرا نکردن، چه معنا دارد!...زن آبستن پا به ماه را آیا می شود از به دنیا آوردن فرزند باز داشت؟ گروه اجرایی را هم نمی شود به بارداری ابدی اثرش وا داشت!
تبریک برای نمایش خوب و بی ادعا و شریف " یه کلیک کوچولو"،که بی هیچ حمایت و رابطه ،مشکی است که خود می بوید...
و تبریک به گروه بازیگران نمایش، برای درخشش لحظه به لحظه شان روی آن صحنهء کوچک...مثل ستاره ها توی دل آسمان شب...
نمایش " یه کلیک کوچولو..." هر شب ، ساعت هفت و نیم عصر، در مجموعهء تیاتر شهر روی صحنهء تالار قشقایی می رود...دیدنش را در این عصرهای کشدار تابستان به شما توصیه می کنم، دلتان خنک می شود!