در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال جواد کارگر | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 05:14:37
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
با عرض سلام و خسته نباشید حضور عوامل نمایش چند روایت از داستان یک فیلم سینمایی
خدمتتان عارض میشوم گروه پلاتو را میتوان گروه ایده الی دانست که فرصت تجربه کردن در هر زمینه ای به اعضا داده میشود. چیزی که در تئاتریکال و برخی تیم های هنری به رویا بیشتر شبیه است و برای اعضایش کابوس. امیدوارم پلاتویی ها اشتباهات دیگر گروه ها را تکرار نکنند و تیم را به گاه مدیریت تک عنصری نکشند.

بر گردیم به نمایش چند روایت از داستان یک فیلم سینمایی و کارگردان احسان بداخشان.

از اغاز شروع میکنیم. خلاقیت ناب بصری طراحی صحنه و لباس٬مخاطب را از همان ابتدا درگیر نمایش میکند. و این سئوال اغازین را کلید میزند.شما حالا مجبورید تا اخر نمایش بنشینید.چندتا سازه چهارچوبی شکل و دو بازیگر خانم و دو تا بازیگر مرد پشت چهارچوبی که انتزاع تلویزیون را میرساند صحنه را در تصرف خود دارند. حرکات زیاد و بی مورد بازیگران مرد بعنوان نقش انتزاعی یک فیلم کمی از ریتم نمایش دور است اما این هرگز باعث نمیشود که شما از بازی روان آنها بگذرید. طراحی صحنه و اکسسوار به میزانها و چهارچوبها روح نمایشی بخشیده هر چند این ایده کهنه که تمامی ابزار و دکور موجود باید به نوعی مورد استفاده قرار بگیرند ... دیدن ادامه ›› بانی خلقت برخی میزانهای غیر قابل قبول و گاهی لوس گردیده.مثل رفت و امدهای بی قاعده از پنجره و اندک چیزک های دیگر.

یک بحث قدیمی اصول و قائده یا شیوه هم هست که من بارها با دوستانم در موردش صحبت کردم.اصول انچیزی است که در طبیعت موجود است و از اراده فردی خارج و شیوه البته در اختیار اراده خلق.بعضی اصولیات تئاتری در ذات این هنر است که ان را از انواع نمایش ها متمایز کرده.البته من به این اگاهم که ان کلاسه ها را ،بچه های گروه پلاتو بهتر از من میدانند. اما گاهی میشود وقتی درون کار هستیم از انها غافل می مانیم . خدا حفظ کند دکتر علی رفیعی را، میگوید:بهتر است از کار بیرون بزنیم و خود تماشا گر نمایش خود شویم. یک مثال کوچک برای دوست خوبم احسان بدخشان. قانونی بنام وزن،وزن در صحنه.عدم رعایت این قانون باعث نا تعادلی در روان مخاطب گردیده و او را زود از تنوع چهارچوبهای تصویری که کارگردان خلق کرده ، خسته می کند.

یک نوع بازی تیپیکال که به جان میثاق آقامولایی ، افتاده.گاهی از نمایش ، روی تن ادم کهیر می رویاند. بیان ضعیف و تحریک های نا متعارف و مشمئز کننده ، که در بازی میثاق آقامولایی نمود داشت.این را از سر دوستی صمیمی که با احسان بدخشان داشتم ، گفتم. اما خب در گوشه دیگر میدان آبان حسین آبادی بود که گه گداری با ورود و خروج محزونش و تقلای ارام کردن نیوشا افخمی بغض را در گلوی ادم می فشورد.بازی آبان خیلی خوب بود.اینجا یاد مطلب دیگری در مورد کارگردانی افتادم و ریکشن و پا کوبی و بشکن زدن بعضی بازیگران بود که اثر را به نوعی مکانیکی جلوه میداد.فرزین فولاد پنجه را ازقبل مثله دیگر بازیگران کار میشناسم.توانمندی او کار احسان بداخشان را سهل کرده بود. بازی روان نیوشا افخمی نیز دلیل دیگری است تا شما از زمان گذاشته تان راضی باشید.

موسیقی اندک ملودی بود که به موقع مینواخت و گام نمایش را منطقی تر پیش میبرد هر چند پرداخت بیشتری لازم داشت. کمی بیشتر.

ما یک نمایش قابل قبول را تماشا کردیم.که البته با کمی خلاقیت در موسیقی ، گویش و میزان سن ها میشد تئاتری امروزی تر ، مدرن تر و نستالوژیک تر و شاید رمانتیسیسم تر باشد. با این حال من جواد کارگر نمایش "چند روایت از داستان یک فیلم سینمایی" را جهشی فوق و اینده ای روان برای احسان بدخشان به عنوان تئاتر تجربی میدانم.ضمن اینکه بی صبرانه منتظر کارهای بعدی گروه فوق العاده پلاتو هستم.
ارادتمندتان: جواد کارگر
گوش بسپارید عشق میمیرد....

واقعیت اینست که نوشتن و قضاوت کردن درباره نمایش«توریست»بعنوان بازیگر کار، که اثری است بی نهایت لطیف، و نشان دهنده نبوغ کارگردان در حوزه تئاتر محیطی، کمی جرات می خواهد و سخت است، اما در این نمی توان تردید داشت که «توریست» شخصی ترین اثر بهنود بهلولی تا به این جای کار است و در عین حال نقطه عطفی در زندگی اجتماعی وی در تعامل با جامعه بشمار می رود. بهنود بهلولی در این نمایش افکار و ایده های خویش درباره تئاتر و قریحه محیطی را با صراحت و شفافیتی کم نظیر ابراز می کند. سراسر این نمایش پر است از رنج، حرمان، یاس و پوچی های آدم های به تنگ آمده از یکنواختی و روزمرگی زندگی. «توریست» پر است از عشق، عشق های ناکام و شکست خورده، عشق های پرملال و کهنه و عشق های یک جانبه و مصیبت بار و در آخر سقوط عاشقان یک شهر. شهروندهای «توریست» مردمانی ساده، مردد، سست نهاد و حقیر هستند، که گاه از سر بیکاری و تنها برای قابل تحمل ساختن رخوت و ملال زندگی به سادگی دل می بازند. کسانیکه گاه برغم استعدادهای غیرقابل انکار، بواسطه بی هدفی و یا گمراهی به دامان ابتذال و بی انگیزگی غلتیده و می غلطند و در ادامه خود را بازیگر متن «رمئو و ژولیت» اثر شکسپیر کبیر خوانده و برای گردشگرانی که وارد شهرشان شدند به ایفای نقش می پردازند.
در نمایش «توریست» به کارگردانی بهنود بهلولی، در بسیاری از موقعیت ها پرسوناژها به همدیگر ارتباط داده نمی شوند و مشخص نیست که افراد برای چه کسی و چرا این اعمال را روی صحنه انجام می دهند که در آخر معلوم میشود خود مخاطب پارتنر بازیگر بوده است. از سویی دیگر هر دیالوگی به ترتیب برای دیالوگ دیگر ... دیدن ادامه ›› حالت یک پیش نیاز را ندارد، یعنی یک دیالوگ، بصورت مونولوگ بوده و همواره نیازمند به دیالوگ دیگری نیست و باید گفت که این اصل در نمایش «توریست» به درستی بکار گرفته شده است تا مشکلات اجتماعی را نشان بدهد که در آن هر کس حرف خویش را می زند .واکنش های روحی و روانی پرسوناژها با مونولوگی که بر زبان می آورند، متناسب و همخوانی ندارد و هر شخص حرف خویش را میخواهد اثبات کند. پرسوناژها نیز به اقتضای شرایط متن پردازش شده اند، و برای هر کدام از آن ها از قبل، بایدها و نبایدهای معینی وجود دارد ولی نه بعنوان میزانسن. بهنود بهلولی، در انتقال ساده مفهوم نمایش خود موفق عمل کرده و اجرای «توریست» براحتی تماشاگر را متوجه موضوعی که در آن مطرح می شود می کند، اما شاید تنها موردی که بتوان به آن اشاره کرد در پرداخت کمدی اثر است. بهلولی برای پرداختن به کمدی «توریست» به جز موقعیت و موضوع اصلی، کمتر به سراغ خلق کمدی موقعیت رفته و اغلب قدرت های اجرایی نمایش خود را را به خلاقیت و مهارت بازیگران و مهم تر از آن به پردازش زبان و گفتار محدود کرده است. نکته دیگر اینکه در «توریست» طراحی لباس نیز قابل اعتنا است. آنجاکه لباس های بعضی از شخصیت ها علاوه بر حس زیبایی شناسانه آن ، بر اساس نوع شخصیت او تدارک دیده شده است. نور چراغ قوه های کوچک نیز کاربرد دراماتیک مشخصی دارد و موسیقی نمایش هم برغم حس آمیز بودنش، بر اصل خواسته کارگردان غالب نمی شود.
در نهایت می توان گفت که «توریست» به کارگردانی «بهنود بهلولی» نمایش است که تماشاگر منفعلش را به تامل وامی دارد و مفهومش را به درستی انتقال می دهد و مخاطب را با رضایت بدرقه می کند اما به هر روی درباره این نمایش و نمایشنامه آن می توان این را نیز اضافه کرد که «توریست» داستانی است به سادگی زندگی و صد البته به پیچیدگی آن، که شاید در نگاه نخست مفهوم پیچیده و گیج کننده ای از زندگی ارائه دهد و به درستی نتوان آن را درک کرد ولی از زوایه ای دیگر به نظر می آید که کارگردان و نویسندگان، تفسیر و تعبیر نمایشنامه را که در واقع تفسیر و تعبیر خود زندگی در جامعه امروز است، به عهده خواننده یا تماشاگر گذاشته اند.
در پایان از کلیه عاشقانی که برای این کار بزرگ متحمل زحمت شدند کمال تشکر را دارم.
ارادتمند همه:جواد کارگر
عمو فرهاد قصه ها و وحید هوبخت این را خواندند
Marillion، محمد روشن و مهران عشریه این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید