گوش بسپارید عشق میمیرد....
واقعیت اینست که نوشتن و قضاوت کردن درباره نمایش«توریست»بعنوان بازیگر کار، که اثری است بی نهایت لطیف، و نشان دهنده نبوغ کارگردان در حوزه تئاتر محیطی، کمی جرات می خواهد و سخت است، اما در این نمی توان تردید داشت که «توریست» شخصی ترین اثر بهنود بهلولی تا به این جای کار است و در عین حال نقطه عطفی در زندگی اجتماعی وی در تعامل با جامعه بشمار می رود. بهنود بهلولی در این نمایش افکار و ایده های خویش درباره تئاتر و قریحه محیطی را با صراحت و شفافیتی کم نظیر ابراز می کند. سراسر این نمایش پر است از رنج، حرمان، یاس و پوچی های آدم های به تنگ آمده از یکنواختی و روزمرگی زندگی. «توریست» پر است از عشق، عشق های ناکام و شکست خورده، عشق های پرملال و کهنه و عشق های یک جانبه و مصیبت بار و در آخر سقوط عاشقان یک شهر. شهروندهای «توریست» مردمانی ساده، مردد، سست نهاد و حقیر هستند، که گاه از سر بیکاری و تنها برای قابل تحمل ساختن رخوت و ملال زندگی به سادگی دل می بازند. کسانیکه گاه برغم استعدادهای غیرقابل انکار، بواسطه بی هدفی و یا گمراهی به دامان ابتذال و بی انگیزگی غلتیده و می غلطند و در ادامه خود را بازیگر متن «رمئو و ژولیت» اثر شکسپیر کبیر خوانده و برای گردشگرانی که وارد شهرشان شدند به ایفای نقش می پردازند.
در نمایش «توریست» به کارگردانی بهنود بهلولی، در بسیاری از موقعیت ها پرسوناژها به همدیگر ارتباط داده نمی شوند و مشخص نیست که افراد برای چه کسی و چرا این اعمال را روی صحنه انجام می دهند که در آخر معلوم میشود خود مخاطب پارتنر بازیگر بوده است. از سویی دیگر هر دیالوگی به ترتیب برای دیالوگ دیگر
... دیدن ادامه ››
حالت یک پیش نیاز را ندارد، یعنی یک دیالوگ، بصورت مونولوگ بوده و همواره نیازمند به دیالوگ دیگری نیست و باید گفت که این اصل در نمایش «توریست» به درستی بکار گرفته شده است تا مشکلات اجتماعی را نشان بدهد که در آن هر کس حرف خویش را می زند .واکنش های روحی و روانی پرسوناژها با مونولوگی که بر زبان می آورند، متناسب و همخوانی ندارد و هر شخص حرف خویش را میخواهد اثبات کند. پرسوناژها نیز به اقتضای شرایط متن پردازش شده اند، و برای هر کدام از آن ها از قبل، بایدها و نبایدهای معینی وجود دارد ولی نه بعنوان میزانسن. بهنود بهلولی، در انتقال ساده مفهوم نمایش خود موفق عمل کرده و اجرای «توریست» براحتی تماشاگر را متوجه موضوعی که در آن مطرح می شود می کند، اما شاید تنها موردی که بتوان به آن اشاره کرد در پرداخت کمدی اثر است. بهلولی برای پرداختن به کمدی «توریست» به جز موقعیت و موضوع اصلی، کمتر به سراغ خلق کمدی موقعیت رفته و اغلب قدرت های اجرایی نمایش خود را را به خلاقیت و مهارت بازیگران و مهم تر از آن به پردازش زبان و گفتار محدود کرده است. نکته دیگر اینکه در «توریست» طراحی لباس نیز قابل اعتنا است. آنجاکه لباس های بعضی از شخصیت ها علاوه بر حس زیبایی شناسانه آن ، بر اساس نوع شخصیت او تدارک دیده شده است. نور چراغ قوه های کوچک نیز کاربرد دراماتیک مشخصی دارد و موسیقی نمایش هم برغم حس آمیز بودنش، بر اصل خواسته کارگردان غالب نمی شود.
در نهایت می توان گفت که «توریست» به کارگردانی «بهنود بهلولی» نمایش است که تماشاگر منفعلش را به تامل وامی دارد و مفهومش را به درستی انتقال می دهد و مخاطب را با رضایت بدرقه می کند اما به هر روی درباره این نمایش و نمایشنامه آن می توان این را نیز اضافه کرد که «توریست» داستانی است به سادگی زندگی و صد البته به پیچیدگی آن، که شاید در نگاه نخست مفهوم پیچیده و گیج کننده ای از زندگی ارائه دهد و به درستی نتوان آن را درک کرد ولی از زوایه ای دیگر به نظر می آید که کارگردان و نویسندگان، تفسیر و تعبیر نمایشنامه را که در واقع تفسیر و تعبیر خود زندگی در جامعه امروز است، به عهده خواننده یا تماشاگر گذاشته اند.
در پایان از کلیه عاشقانی که برای این کار بزرگ متحمل زحمت شدند کمال تشکر را دارم.
ارادتمند همه:جواد کارگر