خب من دوتا سانس رو دیدم به دو دلیل :))
یک اینکه اشتباهی سانس۲ رو گرفته بودم، دوستام سانس۱ بودن؛
دو اینکه خیلی لذت بردم از تماشای اثر و میخواستم تکرارش کنم :)
دوستی در توصیف کار گفت “کار جسورانه”ای بود و من میخوام بیشتر از هرچیز روی همین صفت تأکید کنم. کاری که ابزار بیان و میمیک رو از بازیگر گرفته ولی باز با این وجود کار غِلِفتی دراومده :))
به سازندهٔ خلاق کار، آقای واعظ تبریک میگم :)
یه سوال هم ازشون دارم، برام جالب بود که اجرای بازیگرها تفاوتهای بسیار ظریف و جزیی داشت، میخوام بدونم این، حاصل آزادیعملی بود که کارگردان به بازیگرها داده بود تا با نقششون زیست کنن؟ البته جالب بود که تفاوت اندام بازیگرها انگار روی ریختِ ماسکشون و ویژگیهای کارکترشون اثر داشت!! :))
سکوتی
... دیدن ادامه ››
که کار باهاش شروع میشه طوری مخاطب رو از همون اول با صامت بودن کار آشتی میده که بقیهٔ صداهای صحنه (مثل صدای جاروبرقی) و موسیقی، کاملا کفایت میکنن. توانمندی بازیگرها در کنار ریتم و پویایی بین کارکترها منجر به “شنیده” شدنشون میشد! طوری که بعد از اجرا از دوستان پرسیدم که توی دلشون دیالوگ میگن که فاصلهها رو بتونن حفظ کنن؟! :))
نقش پیرمرده خیلی بازیش سخت بود؛ خیلی هم قشنگ بود؛ پیرزنه هم همینطور. پلیسه و دکتره بازیشون خلاق بود. نقش پیشخدمت مرد پتانسیلهای بالایی داشت که به درستی استفاده شده بود؛ همگی بازیگرها حرفهای بودن؛ خسته نباشید میگم بخصوص با توجه به پایان مهلت اجراهاتون؛ البته عمیقا امیدوارم تمدیدش کنید.. ✌🏼