در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال امیر | دیوار
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 23:22:48
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دیدن این نمایش به خصوص تو این دوره از زمان تداعی کننده وضعیتی بود که به نوعی در اون گرفتار هستیم. هویتی که از بین میره و تبدیل به یک عدد میشه. تو گویی که در زندان نیستیم(نیستیم؟) ولی همین احساس رو داریم. و با توجه به اتفاقات اخیر وقتی که در انتها با یکی شدن دو گروه در جعبه های شیشه ای، گاز توی صحنه پخش شد احساسی شبیه به همین روزها و پخش شدن گاز توی خیابون ها و نزدیکی و هم‌بستگی که آدم ها حین استشمام گاز به هم پیدا میکنن برای من تداعی شد. مثل هویت جمعی ای که با اجرای ترانه تاثیرگذار «بخند» بهش رسیدن. ترانه ای که بعد از حس عجیب اون فضای تلخ در تضاد بود و با هر تکرار  «بخند» بغض من به شکستن نزدیک تر میشد.
ساعتامون رو میشکونیم
سرعت نور رو میدونیم
میشکونیم یه کهکشون فاصله ی بین ما رو
طلوع ما غروب ما شد
خواب نمون آرزومون دروغه پاشو
بخند مصنوعی وانمود کنی مست بودی حتی اگه هست زوری
آره با من
همرنگ من بودی
آروم و سرد بودی
با این‌ باور
۰۶ آذر ۱۳۹۸
خریدار
علی نجاریان (alinajarian)
ممنونیم
۰۷ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آخر نمایش وقتی که آنری حرفاش رو میزد موزیک خوبی پخش می‌شد که البته اون فضا من رو یاد آهنگ لینکین پارک هم انداخت
I tried so hard and got so far
But in the end, it doesn't even matter
شاید به جهان بینی افراد هم بستگی داشته باشه اما من فکر میکنم که در آخر وقتی دلایل ارتباط سونیا با آنری آشکار میشه دیگه دلیلی برای موندن هیچ کدوم وجود نداره. من بعید میدونم در اون موقعیت حتی سونیا هم با وجود آگاهی از علاقه آنری بخواد که بمونه. یجورایی انگار از روی دلسوزی هست و به دلیل دیدن کارایی که آنری براش کرده منلقب میشه و تصمیم میگیره بمونه که من بعید میدونم تو واقعیت جایی که علاقه نباشه همچین چیزی اتفاق بیفته.
درباره مساله دروغ بحران به خوبی شکل گرفت. من رو یاد آثار داستایوسکی انداخت که دروغ ها عموما برملا میشه و افراد هم خودشون نمیتونن با اون بار دروغ یا گناه کنار بیان و همواره روی دوششون سنگینی میکنه. مثل حالتی که سونیا توی نمایش داشت و بازیگر هم به خوبی نشون میداد که این شخصیت یه حس گنگ و بدی نسبت به همه چیز داره که شاید خودش هم ندونه از کجا میاد.
میترا و امیر این را خواندند
حسین کشفی اصل این را دوست دارد
جناب امیر بسیار ممنونم از شما و حضورتون و همچنین مطلبتون.سپاسِ بسیار.شاید براتون جالب باشه که بدونین ، داستایوسکی نویسنده محبوبِ زندگیِ منه.ارادت
۱۰ مهر ۱۳۹۸
متاسفانه خانم رویا این امکان فراهم نیست.چون قبل از ما نمایش دیگری در سالن اجرا میشه.ولی با تمام این احوالات امیدوارم برای دیدن نمایش افرای ژاپنی تشریف بیارید.
۱۰ مهر ۱۳۹۸
ممنون آقای کشفی سعی ام رو میکنم
۱۰ مهر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جایی که عروسی با بحث بین حامد و دکتر تلفیق شده بود و یک مکالمه خیلی تلخ تو یه فضای شاد برقرار میشد احساسات پارادوکسی رو برانگیخته می‌کرد و جالب بود
جایی هم که خودکشی اتفاق افتاد و صدای موسیقی زیاد شد میتونست موسیقی یکم بیشتر ادامه کنه. موسیقی خوبی انتخابی شده بود و تو اون نقطه میتونست با کمی ادامه یافتن تماشاگر رو بیشتر درگیر اون واقعه کنه
میترا، عرفان ابراهیمی و امیر مسعود این را خواندند
ش.طاهری، نوید آغاز و فرزاد جعفریان این را دوست دارند
ممنون از حضورتون و مرسی که نظرتون رو برامون نوشتین
۰۵ مهر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید