محمد رحمانیان در دبی
تیاتر ترانه های خیابان در سالن مهر و ماه از شانزده تا بیست آذر برگزار شد.فرامرز قریبیان که خیلی طرفدارش بود.
خانهٔ فرهنگ و هنر مهر و ماه
آدرس اینستا
mehromah.arthouse.cafe@
ترانههای خیابانی تهران؛ نمایشی از آماتورهای حرفهای در دوبی
مقاله از اینترنت۲۰۲۳
این روزها نمایش «ترانههای خیابان» در «خانهٔ فرهنگ و هنر مهر و ماه» در دوبی روی صحنه رفته است.
این نمایش اولین
... دیدن ادامه ››
تولید کارگاه تئاتری است که به ابتکار هیلا صدیقی، شاعر و مدیر خانهٔ فرهنگ و هنر مهر و ماه زیر نظر و کارگردانی کارگردان و مدرس برجسته و سرشناس تئاتر ایران، محمد رحمانیان برپا شده است.
شاگردان این کارگاه آموزشی گروهی از تئاتردوستان با استعداد هستند و عمدتا در دوبی زندگی میکنند. هنرمندانی که در فاصله کوتاهی انگار به هنرپیشههایی حرفهای تبدیل شدند که با مهارت و اعتماد به نفسی ستودنی بر روی صحنه، نمایش چند بعدی موزیکال و گیرایی اجرا کردند و تماشاگران را برای نزدیک به دو ساعت مجذوب خود کردند.
صحنهای از نمایشنامه «ترانههای خیابان» در «خانهٔ فرهنگ و هنر مهر و ماه» در دوبی
وقایع «ترانههای خیابان» بر اساس هفت ترانه در خیابان، ایستگاه مترو، کلانتری و بازداشتگاه و اماکنی از این قبیل اتفاق میافتد
نمایش «ترانههای خیابان»، که محمد رحمانیان برای همین کارگاه آموزشی نوشته، داستان اغلب تلخ زندگی موزیسینهای خیابانی در تهران است که کارگردان با بهره گیری بسیار هوشمندانه از ترانههای قدیم و جدید، بخشهای هفتگانهٔ نمایش را به هم پیوسته و از دل این ترانهها دیالوگهای درخشانی را برساخته است.
نمایش آمیزهای است از درد و رنج، سرخوردگی، نداری، بیماری، نوستالژی و دریغ، اعتیاد ناشی از سرخوردگی و مرگ ناشی از بی آیندگی. نمایش با امکانات اندکی روی صحنه رفته است. وقایع داستان بر اساس هفت ترانه در خیابان، ایستگاه مترو، کلانتری و بازداشتگاه و اماکنی از این قبیل اتفاق میافتد که با پروژکتور بر دیوار صحنه ظاهر میشود. روایت از طریق مکالمات و درد دلهای اغلب دو نفره موزیسینها که در این محلها به هم برمیخورند، پیش می رود.
در صحنهای از نمایش دیالوگ دو موزیسین را میبینیم که یکی دختر جوان پر شوری ست، ظاهرا از خانوادهای متوسط که در دنیای ذهنی خود اسیر رمانتیسم انقلابیست و از سرود «سراومد زمستون» و «شهادت» صمد بهرنگی میگوید و دیگری مردی که سازش را شکستهاند و سرخورده و ناامید به فکر خودکشی است و از دختر میخواهد که او را در ایستگاه مترو زیر قطار هل دهد. دختر میگوید که آدم کش نیست و نمیپذیرد، اما بعدتر در ادامهٔ نمایش معلوم میشود آن مرد به همان ترتیب جانش را از دست داده است.
صحنهای از نمایشنامه «ترانههای خیابان» در «خانهٔ فرهنگ و هنر مهر و ماه» در دوبی
در صحنهای از نمایش «ترانههای خیابان» دو موزیسین را میبینیم که ساز یکی را شکستهاند و از این رو سرخورده و ناامید است
«ترانههای خیابان» اگرچه بر زندگی موزیسینهای جوان خیابانهای تهران استوار است اما هم انتخاب ترانهها و هم دیالوگهای هوشمندانه آن به مخاطب میگوید که نمایش در حقیقت داستان زندگی و سرنوشت جوانان امروز ایران است.
نمایشی است در ماهیت یک نمایش موزیکال؛ تراژیک است اما با بذله گویی و دیالوگهای عامیانه در بسیاری موارد از خنداندن تماشاگران هم غافل نمیماند.
اگر چه این نمایش در ظاهر یک نمایش اعتراضی سیاسی نیست و از شعارهای رایج بری است اما یک تماشاگر هوشیار در آن میتواند به وضوح چرایی صدها درد و رنج اجتماعی که زندگی را برای جوانان ایران تلخ کرده ببیند: چرا آمار مهاجرت جوانان ایران چنین بالاست، چرا میزان خودکشی رو به افزایش است، چرا بیماریهای روانی در بین جوانان ایران اینقدر شایع است؟
در همین حال این نمایش به تماشاگران هوشیار خود میفهماند - اگر چه غیر مستقیم و نامشخص - که چرا جوانان میشورند و چرا «زندگی» شعار شورشهای آنها میشود. چرا جوانان، گاه اسیر نوستالژی پدران و مادرانشان و حتی پدربزرگها و مادربزرگهایشان میشوند و به رمانتیسم انقلابی پناه می برند.
منبع اینترنت