من به تئاتر می روم،که بعدااز تماشای یک نمایش،تکه پاره های وجودم رو بتونم دوباره از نو سرهم کنم. بتونم به این زندگی و واقعیت های که برای من به شخصه گاهی مایو س کننده میشه ادامه بدم. برای دیدن زیبایهای از جنس رویا و شنیدن نواهای از ناخوداگاه ادمی. شنیدن و ارتباط با ادمهای جهان نمایش. اینکه بتونم با ادمهای جهان متن همراه بشم منو به سفری می بره که برام نوعی بازیابی نشاط روحی رو به ارمغان میاره. میرم که ببینم ادمهای جهان نمایش چگونه با عقده ها و عدم تعادلشان کنار می ایند. وببینم که در پس نورها،رنگ ها مرا به شعرو غزل مهمان می کند. وقتی تئاتری اینگونه پذیرایم می شود شعفی درونم حس می کنم برای تلاشی دوباره و حرکت وادامه زندگی. بونکر نمایشی ست که لذتی همراه با درد ورنج واگاهی به تو هدیه می کند. درپایان به نقل از البر کامو؛
پناه بردن به صحنه ی تئاتر نه فراری از واقعیت، بلکه اغوشی ست برای درک ان.
دیشب اجرای برهوت رابه همراه دوستان به تماشا نشستیم. از نقاط قوت اثر ریتم وتمپوی بالای کار بود. بازیگران از فضای خوبی برخوردار بودند ودیالکتیک مناسبی بین انها برقرار بود. ضمن راحتی و رندی، روی صحنه از انسجام خوبی که بینشان برقرار بود بهره می بردند.کار از لحاظ طراحی لباس ،گریم ، دکور ونورپردازی وهمه عوامل داری میزانسن مناسبی بود .همه این عوامل در راستای جهان متن به کار رفته بود.
اما خصیصه اصلی متن های پینتر از لحاظ نگارش وجود مکث و سکوت های است که در متن هست و از فضای پر التهابی نشات می گیرد. در این اجرا نبود این مکث و سکوت ها گاهی حس می شد. انجا که مجالی می خواست که تماشاگر لحظه ای در سکوت با بازیگر همراه شود. می شود حدس زد که این عدم رعایت سکوت های کوتاه وبلندجبر شرایط بوده که همیشه در اکثر اجراها به چشم می خورد. طولانی شدن زمان نمایش و کند شدن ریتم ومحدود بودن زمان نمایش برای سالن و.... .اما تاملی که در اثر تماشای نمایش و همراهی با ان بعد از اجرا بوجود می اورد این فقدان را جبران می کند. این نمایشنامه که از اخرین اثار پینتر به شما می رود متاسفانه در کشور ما هنوز ترجمه وچاپ نشده است. با دیدن این اجرا بافضای متفاوت از دیگر اثار نویسنده مواجه می شویم. باشد که با دیدن این نمایش و خواندن نمایشنامه در اینده لذتی وافر ببریم. دست مریزاد وباارزوی موفقیت برای یکایک شما عزیزان.