کمپ آغوشت...
به تَخ می بندی دستامو می خوای ترکت کنم اما
بهت وابسته تر میشم جدا میشم از این دنیا
از این دردا نمی ترسم هنوز روپام هنوز خوبم
تا تو می افتی تو جونم چقد آروم و مغلوبم
ولی از من که دور میشی یهو صد سال پیر میشم
چقد این باورش سخته نمی خوای باشی تو پیشم ؟!
درارو بستی و رفتی صدام پشت سرت گم شد
درو
... دیدن ادامه ››
دیوار این خونه برام شکل توهم شد
ولی این آخر راه نیس هنوزم پای تو گیره
همش فک می کنم هستی یکی تو خونه راه میره
تموم سهم من از تو همین روزای بی رحمه
من و این عشق سرسختو فقط این تخت می فهمه
بیا ترکم بده از غم من اینو آرزو کردم
یه روز تو کمپ آغوشت به دنیای تو برگردم
از این روزا خلاصم کن از این روزای تنهایی
صدای قفل در میگه... تو برگشتی تو اینجایی..