آرام می نشینم رو به افق به راهت
بر چشم من بپاشی آن مستی نگاهت
باشد عبورهایت تنها به سمت من کاش
تنها به من سپاری تبلرزههای آهت
لبریز و پر شوی از یک صندلی نشستن
بر سفره ام بچینی لبخند گاه گاهت
یک مثنوی جدایی؛ یک بیت عاشقم باش
تکرار هر شبم شو، چون گیسوی سیاهت
...