به حرف های زیرینم خوب فکرکن
من رنگ دریاراروی کابوس های دریازده ام می پاشم
دل خودراسفیدرنگ زدم که روشن بمانددراین سردی ها
ثروتم نارنجی رنگ گلبرگ آفتاب حضورت
من برای خودمن آسمانم راسبزمی بینم تازمین سبزباورم تنهانباشد
ازهرصدایی بیزارم... آنقدرصداهای خانه ی همسایه راکمرنگ کردم که همرنگ سکوت
... دیدن ادامه ››
شودآرام وزلال
تب عشقم خونین...رنگ آتش زدمش
امشب اماآهی درسرم می پیچد.رنگ مهتاب زیبای خانه , زردشدبانگاهم
نگاهم انگارسیاهی میزد خودم خواستم تابهای زیبامهتابم درمن پدیدارشود
.
.
.
آنچه گفتم حق بود...تونیزمثل منی مخاطبم...
به یک رنگی بینمان فکرکن
مانقاشیم
دفترنقاشی دبستانت یادت هست؟باخودحفظش کرده ای؟
حیف که معلم دبستان منوتوندانست چقدرهنرمندیم
که به ساختگی قلبمان دل بستیم نه ساختگی دستمان