قصه ظهر جمعه در عصر جمعه
نمایش "قصه ظهر جمعه" را عصر جمعه دیدم در حالیکه اصلا حال و هوای تنهایی روزهای جمعه را نداشتم و از قضا روزی خوش بود . اول از همه دست مریزاد به کارگردان و نویسنده و طراح صحنه و بازیگران و ...در این روزها دیدن تاتر بی ادعای روشنفکر نمایی خودش غنیمتی بزرگ است. ولی چیزی که در کل نمایش برایم آزار دهنده بود توجه به جزییاتی بدون کارکرد و متقابلا نادیده گرفتن جزییاتی که بار نمایشی داشت. فضا سازی خوب بود اگر با استفاده از افکت و صدا مارا متوجه عروسی که در طبقه ی دیگری در جریان است میکرد و کارگردان به سادگی از کنار این امکان تاثیر گذار گذشته بود. متن را دوست داشتم چون روایتی از یک زندگی بود. برشی کوتاه که خانواده ای را در مرحله ی انتخاب های درست و غلطشان به نمایش گذاشت و در نهایت فروپاشی که با مرگ پدر به اوج رسید. دلم میخواست صحنه با رفتن دختر به سر سفره عقد تمام شود و مرگ پدر با سکوتش بر ایم تفاوتی نداشت. کما اینکه با ادامه دادن سکوت سطح کار بالاتر میرفت ولی شاید این صرفا سلیقه من باشد در دیدن پایان ماجرا ولی بدون ترید به شخصیت پردازی اعتراض دارم! عروس اصفهانی خانواده و پسر بزرگ و پسر وسط خوب بودند و معلوم بود برای نقششان انگیزه و شناخت نویسنده کافی بوده است. ولی مهم ترین شخصیت نمایشی که سرسری از آن گذشته بود سودابه بود. انتخاب بازیگر و انتخاب اسم خوب بود ولی شخصیت جان نداشت. صرفا با یک دیالوگ که دیگری درباره اش میگوید معرفی میشد و در نهایت نمود عینی پیدا نمیکند. زنی قدرتمند که با حیله شوهرش را اداره میکند صرفا در حد تعریف معرفی میشود و مجالی یا صحنه ای برای نشان دادن خودش را ندارد و در حد دیگر زنان میماند در حالیکه یکی از پر رنگ ترین کاراکترهاست. و من بیشتر ضعف این موضوع را در نداشتن موقعیت از پیش طراحی شده برای شخصیت میدانم هر چند که بازیگر نقش سودابه با این مصالح اندک به خوبی از پس ارائه نقش بر آمده است. در مجموع نمایش
... دیدن ادامه ››
شیرینی بود و اگر اینقدر نوشتم بیشترین دلیلش همین خوبی کار بود که نمیشد راحت از کنارش گذشت. ترجیح میدم در هیچ ژانر و سبکی قرار ندهمش و بیشتر به این فکر کنم که داستانی شیرین از ظهر جمعه را دیدم و شنیدم. خسته نباشید به همه ی گروه این اثر میگویم و بدون شک بعد از این نوشته ها و تاترهای این کارگردان را دنبال خواهم کرد.