اون چه از تماشایش لذت بردم نخست پرداخت دقیق دیتیل ها و جزئیات بود. طراحی صحنه و لباس حکم یک ماشین زمان رو داشتند و با سرعتی باورنکردنی تماشاگر رو به روزهای دور میبردند.
نکته دوم فضاسازی نمایش بود که به مدد کارگردانی موفق بود. گمان میکنم اگر عاملی مثل کم تجربگی برخی بازیگران وجود نداشت فضای نمایش حتی میتوانست بیش از این ناتورالیستی و ملموس باشد.
تنها نکته ای که میتوان درباره آن به عنوان نقطه ضعف بحث کرد کم رنگ بودن روایت دراماتیک و پررنگ تر بودن فضا نسبت به داستان بود. البته من این نکته را به عنوان نقطه ضعف ندیدم و به نظرم بیشتر یک ویژگی بود تا یک نقطه ضعف.
البته این هم کاملا احساسی شخصیست اما آنچه من از روابط افراد به خصوص خواهر و برادر در چهارچوب خانواده در دهه هفتاد به خاطر دارم بسیار احترام آمیز تر از آن چه در این تئاتر دیدم بود... از این نظر گمان میکنم روابط آدم های این خانواده به زندگی امروز نزدیک تر بود تا بیست سال پیش....
این نمایش آخرین اثری بود که من پیش از بازگشت به شهرستان برای دیدن انتخاب کردم و شاید به همین دلیل نوستالژی و روابط خانوادگی مرا بیشتر دلتنگ خانه کرد! به هر حال خوشحالم که این نمایش رو برای آخرین شب انتخاب کردم و از این پس پیگیر آثار کارگردان جوان آقای مساوات خواهم بود.