دیشب این نمایش را دیدم
بسیار پر مفهوم تر از خنده های تماشاچیان بود.
حمید رضا نعیمی بسیار هوشمندانه نوشته بود و اجرا کرده بود .
نکته ای بسیار مرا تحت تاثیر قرار داد استفاده کامل از توانایی های تالار وحدت بود. استفاده از سن متحرک و پرژکتور متحرک مرا شوکه کرد و استفاده ی بجا و به اندازه از بالکن ها در اغاز عالی بود و صحنه رها شدن بطری ها واقعا مرا ترساند.
از بازی های عالی فرهاد اییش(سقراط) و لادن مستوفی(تئودوته) و ایوب اقا خانی (افلاطون) که تماشاگر را میخکوب می کرد بگذریم به خوانندگان و اپریست های نمایش می رسیم که با مهارت تمام احساس صحنه ا را منتقل می کردند.
در کاتالوگی که قبل از ورود به سالن دادند جمله ای بود که پس از پایان فهمیدم:
پسقراط در یافته است دردی که در ان کیفیت خنده اوری نباشد وهم است. و مایه ی خنده اوری که در ان دردی نباشد خام و ناپخته است.(کییر کگورد)
اما
... دیدن ادامه ››
گلایه و انتقادی ای دارم از خودمان:تماشاگران سقراط (حد اقل کسانی که بیستم فروردین به سالن امده بودند) انگار به دیدن نمایشی کمدی و طنز امده بودند و فقط منتظر خنده بودند....و به همه درد هایی که در نمایش دیدند خندیدند.
شاید از معایب تلوزیون و حال و هوای سریال های عید است که عادت کردیم به بد بختی و درد جامعه بخندیم اما نه خنده ای که سقراط می گوید بلکه خنده ی مسخره ای به معنای "ولش کن بابا ! چی درسته که این باشه" ی خنده ای که بوی فکاهه می دهد...
برخی صحنه های سقراط طنز داشت اما نه طنزی که قهقه بزنیم و ریسه برویم بلکه طنزی تلخ که با نیشخندی به فکر فرو رویم!
پ.ن:خانمی که وسط نمایش 4 بار با تلفن همراه صحبت کردی و دل و قلوه رد و بدل کردی خیلی بی فرهنگی که به دیگران احترام نمی گذاری......