در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | جواد دوزنده درباره نمایش در: نمایش در را جمعه دیدم بجز حواشی اثر که بیشتر مربوط به محل اجرای نمایش
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 01:34:15
نمایش در را جمعه دیدم بجز حواشی اثر که بیشتر مربوط به محل اجرای نمایش بود و کمی آزاردهنده از جمله نداشتن محلی برای انتظار مراجعین مشکلات داخل سالن مثل حضور ستونها که مانع دید بیننده میشد و... کلیت اثر قابل قبول و پذیرفتنی بود حداقل این امیدواری نزد مشتاقان تئاتر ایجاد می شود که در آینده از این کارگردان و نویسنده و احتمالن بازیگران بیشتر خواهیم شنید. ایده مهاجرت و دغدغه های و دلمشغولیها و تردیدهای آن حداقل برای من که با این موضوع مدتیست دست به گریبانم آشنا و قابل باور بود برای هرکس دیگری هم فکر میکنم می تواند این پتانسیل را داشته باشد و نویسنده و بازیگران هم توانسته بودند این اضطراب و دل نگرانی را بازآفرینی کنند ولی بنظرم ایده آقای گل بهاری اگرچه ایده بکری بود ولی بخوبی در تاروپود اثر جانیفتاده بود. خیلی دوست داشتم بدانم نویسنده چقدر در مورد این کاراکتر با خودش کلنجار رفته و سعی در باور پذیربودن آن کرده و برای آن وقت گذاشته ولی بهرروی این ایده نه تنها خام باقی مانده بلکه به کلیت اثر هم لطمه وارد آورده. شاید میشد به صورت دیگری این کاراکتر را در اثر گنجاند مثلن من خیلی به ایده تصادف یا درهم تنیدن داستانک های کل این مجموعه و ارتباط غیرمستقیم آنها با یکدیگر تقریبن شبیه آنچه که در فیلم 21 گرم دیدیم ویا حتی شبیه سه گانه رنگی کیشلوفسکی فکر کردم. به این فکر کردم که میشد بنوعی این روایت را هم گنجاند، علاوه بر تردید در اجرای تصمیم مهاجرت، که اگر ما از این دیار فرار می کنیم شاید بنوعی از خودمان فرار می کنیم و یا اینکه در فراری دادن دیگرانی که در حال مهاجرت هستند من مهاجر هم دخیلم طبق همان بیت شریفه که می فرماید:
چون نیک نظر کرد پر خویش در آن دید گفتا زکه نالیم که از ماست که برماست
در کل پشیمانی بابت آنچه که دیدم نداشتم بازیها یکدست و خوب بود و بابت این امر زحمت کشیده بودند کارگردانی اگرچه قابل قبول بود ولی فکر میکنم اگر از ایده ویدئوپروژکشن در بعضی صحنه ها مثلن صحنه های داخلی فرودگاه یا نشان دادن تابلو ساعت حرکت هواپیماها استفاده میشد بد نبود اگرچه نسبت به استفاده ... دیدن ادامه ›› بیش از اندازه از این عناصر در تئاتر چندان اعتقادی ندارم.
فکر میکنم آنچه که دراین سالن و همچنین در سالن کوچک تالار مولوی و نمایش نان در حال رخ دادن است همان چیزی است که ما جماعت تئاتری در نمایش های اسمی با بازیگران نامدار و سالن های معروف با بلیت های گران قیمت دنبالش می گردیم و باز هم شعر شریفه سالها دل طلب جام جم از ما میکرد و الی آخر.
یک نکته هم فکر منو مشغول کرده و اون اینه که با توجه به اجرای این اثر در ینگه دنیا و موسیقی اثر که مربوط به فیلیپ گلس می باشد آیا از نظر اجرای قوانین کپی رایت مشکلی پیش نخواهد آمد آخه اینجا ایرانه و این مسائل حل شده است! اونور آب شاید از این خبرا نباشه حیف نیست با امتیازات اینچنینی باز هم مصمیم که مام میهن رو ترک کنیم؟
جناب آقای جواد دوزنده
ممنون بابت نقد هوشمندانه و کلام دلنشینتون. در مورد برداشت کلی شما از نمایش باید بگم برای ما خیلی زیبا و دوست داشتنی بود.
در خصوص آقای گل بهاری : چیزی که مد نظر گروه ما بود ایجاد یک تاش کوچک در ذهن مخاطب بود، گل بهاری به نوعی، نمادی از انتظاری و امیدیست که در نامیدی همواره همراه ما هست و گویی قرار بر این است که همیشه همراه ما بماند، گاهی گل بهاری است و گاهی... حالا اگر این مفاهیم درست منتقل نشده حتما ایراد از ما بوده و سعی در رفع نواقص خواهیم کرد.
در خصوص استفاده از تصاویر پروجکشن باید بگم متاسفانه ارتفاع سقف سالن این امکان را به ما نمیداد، اما در اصل اثر استفاده از تصاویر ... دیدن ادامه ›› به شکلی خاص مد نظر هست.
در خصوص کپی رایت که حق با شماست و ای کاش ما هم به این قانون جهانی می پیوستیم، اما اگر اشتباه نکنم قطعاتی که ما برای اجرا استفاده کردیم توسط کمپانی نشر آثار گلس در دسترس عمومی قرار گرفته است.
باز هم ممنون، موفق باشید
۱۱ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید