گناه ماهی بود
که دریا خشکید
و ماهی کوچک گمنام
در خاک غلتید
امید آن نیز نبود
که نعش نجیبش به آبها بازگردد
این نیز گناه ماهی بود
گناه ماهی کوچک گمنام...
.
واپسین نفس عشق را میشنوم
و قلبی که از طپش باز می ماند
و توان بی مایه ام را از من میستاند
اینچنین
زندگی نیز
گناه من است...