این متن رو برای آقای کیارش که نظرشون رو درباره ی ترانه های قدیمی نوشته بودن نوشتم ولی به این جریانات اخیر وابسته س پس اینجا هم میذارم :
سلام
من نه شما رو می شناسم نه محمد رحمانیان رو و نه سجاد افشاریان رو منتها از هر کدوم از این کارگردان ها آخرین کارهاشون رو دیدم البته قبل از ترانه ها و ننه دلاور و هنوز ندیدم این آخرین ها رو و کار محمد رحمانیان رو دوست داشتم و کار افشاریان رو نه ولی نقدهای شما و سایر دوستان رو خوندم و به عنوان یه بی طرف از خوندن نقدشما درباره ی این کار و مقایسه ش با نقدی که ننه دلاور نوشته بودین احساس کردم حتی شما هم که دم از رعایت ادب داشتین تو پست های اولیه ای که قبل از نقد اصلی ننه دلاور نوشته ببودین ، این قضیه رو رعایت نکردین . می دونین فکر می کنم این جریان ناخودآگاهه و مربوط به درونیات شما ی نوعی من نوعی و خانوم محمدی نوعی و ......های نوعی میشه. اگه یه کم با انصاف بیشتری نگاه کنیم و به سلیقه ی هم احترام بذاریم یا باید این حق رو برای هم قائل بشیم که هر دو طرف بی هیچ واهمه یی با رعایت ادب و بدون رعایت ادب بر هم بتازند که من این را دوست ندارم و یا با رعایت ادب و به دور از کنایه ی کلم پلو و سالن عروسی و با عنوان کردن سلیقه ی شخصی ، حال چه با آوردن دلیل و برهان و مقایسه با سبک ها و .... چه بدون اینها، درباره ی کار گفت و این را هم بدانیم و بپذیریم ما آدم ها نسبت به همه چیز نسبی برخورد می کنیم و تئاتر موفق تئاتری است که باعث ارتباط می شود و هر کسی از ظن خود شد یار من .من با روحیات و دریافت و ادراک خودم و شما هم همین طور کاری را می بینیم دوست داریم نداریم و .... همه چیز نسبی است و قطعیت در دنیای امروز بی مفهوم است . دنیا هرقدر هم که جای کوچکی باشد برای همه ی ما جا هست برای تمام دوست ها دشمن ها همکارها و .... و هیچ کس جای کس دیگری را تنگ نمی کند .