در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | میثم خوئینی درباره نمایش مرد بالشی: آیا فالش بازی کار خوبی است؟ ------------------------------------------ فالش
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:07:47
آیا فالش بازی کار خوبی است؟
------------------------------------------
فالش خوانی, فالش زنی, فالش زیستی و فالش بازی.
ناگفته پیداست که تمامی این واژه ها در یک نقطه مشترکند و آن فالش بودن عمل یا فعلی است که به ترتیب خواننده, نوازنده, زیستنده و ... نده (بازیگر) مرتکب آن می شود.
فالش در فرانسه, فالس در انگلیس و نادرست در فارسی بزه و گناه نیست. جرم و جنایت محسوب نمی شود و هیچ گونه خدشه ای به حیثیت فاعلش وارد نمی کند و دادگاهی در پی ندارد (گرچه مدعی العموم به حکم نقد گاها در مقابلش قد علم می کند). چه اگر چنین بود پس همه ما که به قسمی در گروه یکی از انواع فالش های فوق الذکر قرار می گیریم یا متهم بودیم یا بزهکار. یا جانی بودیم و یا بی حیثیت و آبرو (متاخرا در پی , منتظر توضیح واضحات باشید).
فالش خوانی یا فالش زنی که به اشتباه رایج معادل خارج خوانی یا خارج زنی هم به کار می رود (که هر کدام مقوله سوایی ست و داستانک های خود را دارد که بیانش نه که از وقت و حوصله ما بیرون که از مقصد ما نیز فرسنگها بدور) زمانی اتفاق می افتد که خواننده یا نوازنده روی نت اصلی آهنگ نخوانده یا ننواخته, ... دیدن ادامه ›› یا بالاتر و یا پایین‌تر از آن بخواند یا بنوازد و یا به طور کلی قادر به یافتن نت اصلی و خواندن بر روی آن نباشد. ( این از این)
از همین رهگذر فالش زیستی هم ( که به وفور خوراک روز و شب ما نسل سومی هاست) اوقاتی از حال و روز ماست که زندگی از روال عادی و کسالت بار خودش خارج شده, دنیا نقاب به چهره گرفته و روی خوشش را (که اصلا ما نمی دانیم چه شکلیه؟ حتی شاید ببینیم هم اصلا خوشمون نیاد. نه که عادت نداشته باشیم ها نه. بلکه روی خوش گناه داره! ) بله عرض می کردم و روی خوشش را از ما دریغ بنماید. ( که با این حساب من یکی که خودم استاد فالش زیستی ام.)
و اما فالش بازی که مورد بحث ماست و به قول ارسطو عامل باید دید که آیا کار خوبی است یا نه؟ دقیقا همان چیزی است که در سینما و تئاتر از آن به بازی سرد و نه الزاما نابازیگری, بی حسی و عدم فرو رفتن در نقش و نه الزاما نا بازیگری, بی پاسخ گذاشتن پارتنر (شخصیت مقابل) و بازهم نه نابازیگری است که مصداقا در مورد بحث ما ( مرد بالشی ) حیف شدن نمایشنامه ای بس شاهکار و پرظرفیت, عدم حصول صد در صدی داستانی سراسر جذاب و بکر(داستانی که برای اولین بار به اجرا درآمده) , گاها ( زبانم لال ) دلزدگی تماشاگر و ... را بدنبال خواهد داشت. (متاسفانه یا خوشبختانه آدم رکی نیستم و نقد صریح ندارم. پس لطفا خواننده تیز باشه)
پیام دهکردی رو ستایش می کنم و به خودم می بالم که همزبان و هم ریشه این چنین هنرشناسی هستم. و علی سرابی نازنین و ستاره رو که باید سعادت بیشتر و بیشتر دیدن کارهاش رو داشته باشیم (و ای کاش پارتنرش قرص تر بود و کم فالش). و اینکه موسیقی قابل قبول و متوهم داستان , قابلیت این رو داشت که تنها موسیقی اجرا نباشه و محمد یعقوبی بزرگوار و فهیم هم ریسک کمتری در انتخاب داشته باشه. از همکارانمون در امپکس و نودال تشکر می کنم. تشکر ویژه از خانواده رجبی و ...
باقی بقایتان ...
جناب خویینی ممنون از نقد خوبتون و ذکر چگونگی فالش بازی که خیلی هم به جا بود... امیدوارم منم زودتر بتونم برم اجرا رو ببینم و تا اون روز این عیب ها که گفتین کمی بر طرف شده باشه, چون واقعاً حیفه اون متن خوب اینطوری عقیم بمونه.
یه نکته که می خواستم اشاره کنم و امیدوارم حمل بر جسارت نباشه, اینه که کلمه ی "فقید" برای اشاره به چیزی یا کسی از دست رفته, گمشده و مُرده استفاده می شه که "فقدان" هم از همین ریشه میاد. مطمئناً منظور شما صفتی با معنای بزرگ و عزیز برای پیام دهکردی بوده و نه فقید. باز هم امیدوارم تذکرم جسارت نبوده باشه.

باز هم ممنون از نقد خوبتون...
۱۳ خرداد ۱۳۹۲
جناب خوئینی عزیز مرسی از شما:)
نوع ادبیات و سبک نگارش مطبوعاتی تون همواره بسی جالب و خواندنیست...
حس این روزنامه های قدیم چاپ سنگیه عهد قاجار و ناصرالدین شاه رو تو ذهن آدم تداعی میکنه ;))
و همیشه هم همزمان با خوندن نوشته های شما صدای پیام دهکردی میاد تو گوشِ ذهنم لذت خوندش رو بیشتر میکنه..:) بازم سپاس و قلمتون همواره جاودان.
۱۴ خرداد ۱۳۹۲
آقای خوئینی ممنون از نقدتون.
ترکیب ارسطو عامل و فالش بازی رو خوب و به جا به کار بردین برای نقدِ بازیِ احمد مهرانفر تو این نمایش.
البته من هنوز ندیدم این نمایشو، ولی گویا همه دوستان هم نظرند روی این موضوع.
۱۵ خرداد ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید