جایی که اسم نادر فلاح و مونولوگ کنار هم قرار میگیرن، مطئنا با اشتیاق بِـ دیدن اون نمایش میرم.
نادر فلاح هنرمندیه کِـ نَـ فقط با بازیهای بینظیرش، بلکه با عمق و صداقتی که تو هر اجرایی ازش میبینم، همیشه توو قلب من جایگاه خاصی داره. هنرش همیشه برام یه منبع الهام و تحسینه، و این احترام و علاقه بِـ ایشون همیشه در من پابرجاست.
هر کلمه، هر حرکت، هر لحظهای که ازش میبینم، برای من یادآوریِ تلاش و صداقت بینهایتیه کِـ برای رسیدنِ بهترینها بِـ مخاطب داره .
همونطور که انتظار میرفت، دوباره و دوباره و دوباره با بازی درخشان نادر فلاح مواجه هستیم .
نور و صدا هم درست ،
... دیدن ادامه ››
بِجا و عالیه.
اما متن، یِـ جاهایی کار رو از ریتم میندازه و در مواقعی هم ارجاعات به فیلمها (مثل آلپاچینو تو قسمت سوم «پدرخوانده») حس نمایش رو میکُشه. این ارجاع بیموقع باعث میشه که وقتی باید با بازیگر همزاد پنداری کنی و احساساتت درگیر بشه ، یهو بـاید فکر کنی تو اون فیلم آلپاچینو چکار میکرد؟
این باعث میشه که ارتباط عاطفی با نمایش قطع بشه و تاثیر اصلی رو نتونه بذاره.
در کل، بِـ شخصه رازی از سالن خارج شدم و باید بگم کاریه که ارزش دیدن داره.
.
.
تجربه اولین اجرا تو سالن شیشهای
کافه شیشه ای سابق کِـ الان با پرده پوشونده شده ، اما نَـ بطورِ کامل و من دارم بیرون رو میبینم.
نورهای زیاد، درختایی که تکون میخورن، پرندههایی که پرواز میکنن، حواس آدمو از نمایش پرت میکنه. یک پرژکتور هم تو حیاط، روی شیروانی روبرو، مستقیم تو چشم مخاطب ردیف سوم روشنه.
از طرفی، بهنظر سیستم گرمایشی داخل سالن وجود نداره یا اگه هم هست کارایی لازم رو نداره.
سیستم صوتی هم با ایراد فنی مواجه و باندی که نزدیک درب ورودی قرار داره صدا را بهدرستی پخش نمیکنه