دوست دارم همین حالا در سیاره ای یک شش کوادریون کیلومتر آنطرفتر باشم
تا برای این حس گناه و اشتباهم دلیلی بیابم...
گویی تمام قتل های دنیا به دست دستان "نافرمان و محسور" من انجام شده
دستانی که قتل را نمیفهمند...
مثل کسی که نا خواسته کودکی را کشته باشد
و میداند که عذاب وجدانش زندکی کودک را برنمیگرداند...
نمیدانم امیدوارم اگر وظیفه گروهی از ما آدمها استرس باشد
استرس خوب انجام دادنه این یکی را نداشته باشم.
من. با این من به تفاهم نمیرسم
کاش شب ها میدانستم به کدام ستاره مینگری
آنگاه کمی آرامش میسر بود...
از: خود