رستاخیز مسیح یا نیچه دروغ می گوید
نوشتاری بر اینک انسان
این یک نقد نیست
بیایید به جزئیات بیشتری از نمایش «اینک انسان» و مفاهیم عمیق آن بپردازیم.
تحلیل عمیقتر نمایش «اینک انسان»
موضوع محاکمه و قضاوت
نمایش به محاکمهی عیسی در کاخ پیلاتوس میپردازد که نماد قضاوتهای ناعادلانه و فشار اجتماعی است. این محاکمه نه
... دیدن ادامه ››
تنها یک رویداد تاریخی، بلکه نمایانگر تضادهای اخلاقی و فلسفی در جامعه است.
شخصیت عیسی ناصری
عیسی در این نمایش به عنوان یک شخصیت عمیق و تفکر کننده معرفی میشود. او به جای واکنشهای تند و سریع، به تفکر در مورد زندگی، مرگ و معنای آن میپردازد. این رویکرد او را به یک نماد از انسانیت تبدیل میکند.
صدای مردگان و ارتباط با طبیعت
جمله «من صدای مُردگان رو به وضوحِ صدای زندگان میشنوم» نشاندهندهی این است که عیسی به عمق تجربیات انسانی و ارتباط با گذشتهها و خاطرات اهمیت میدهد. این موضوع به نوعی به مفهوم زندگی پس از مرگ و ادامهی وجود و به تناسخ اشاره دارد.
تأثیرات فلسفی
وجودگرایی: نمایش به سوالات وجودی میپردازد، از جمله معنای زندگی و مرگ، و اینکه چگونه انسانها باید با این واقعیتها کنار بیایند.
انسانیت: عیسی به عنوان نمایندهای از انسانیت، با مشکلات و چالشهای انسانی روبرو میشود و تلاش میکند تا به حقیقتی عمیقتر دست یابد.
این نمایش نه تنها به روایت داستان عیسی ناصری میپردازد، بلکه به بررسی عمیقتر احساسات انسانی، قضاوتهای اجتماعی و ارتباط با طبیعت و تاریخ میپردازد.
ساختار اجرای اینک نعیمی روایت می کند:
تئاتر پستدراماتیک (Postdramatic Theatre) یک جنبش و رویکرد در تئاتر است که در اواخر قرن بیستم به وجود آمد و به چالشهای ساختاری، روایی و نمایشی در تئاتر کلاسیک پرداخته و مرزهای آن را گسترش میدهد. این مفهوم به ویژه توسط تئوریسینهایی مانند هانس-تیشنر (Hans-Thies Lehmann) توسعه یافته است.
ویژگیهای تئاتر پستدراماتیک
عدم تأکید بر روایت خطی:
در تئاتر پستدراماتیک، داستانها معمولاً به صورت خطی روایت نمیشوند. به جای آن، ممکن است صحنهها به صورت غیرخطی و تصادفی به هم متصل شوند.
مثال شکست ساحت فلسفی اثر با بازگفتی چنین گفت زرتشت
خدا مرد ابر انسان را به شما می آموزم
یا روایت مرگ نیچه
موضوع داشتن یا نداشتن انجیل در دست نیچه هنگام مرگ، به عنوان یک افسانه یا روایت غیررسمی شناخته میشود و هیچ مدرک مستند و قطعی برای اثبات آن وجود ندارد. برخی از منابع به این نکته اشاره کردهاند که نیچه در سالهای پایانی زندگیاش، به دلیل بیماریهای روانی، در شرایطی قرار داشت که از واقعیت دور شده بود و این موضوع باعث بروز چنین داستانهایی شده است.
نکات کلیدی:
شرایط زندگی نیچه:
نیچه در سالهای آخر زندگیاش به شدت بیمار بود و در آسایشگاهها و مراکز درمانی بستری بود. او به دلیل بیماریهای روانی و جسمی، قادر به نوشتن یا تفکر منظم نبود
نقش انجیل در تفکرات نیچه:
نیچه به شدت به نقد دین و بهویژه مسیحیت پرداخته است. او در آثارش به طور مکرر به انتقاد از ارزشها و اعتقادات دینی میپردازد. بنابراین، داشتن انجیل در دست او هنگام مرگ به نظر میرسد که با فلسفه و دیدگاههای او در تضاد باشد.
در حالی که داستان داشتن انجیل در دست نیچه جذاب است، اما به عنوان یک افسانه یا روایت غیررسمی باید مورد توجه قرار گیرد و به نظر میرسد که کارگردان به تضاد و دیالکتیک مفهوم فلسفی این اثر نگاهی خاص دارد
شکستن مرزهای تئاتر کلاسیک:
این نوع تئاتر از ساختارهای سنتی مانند دیالوگهای طولانی و شخصیتهای واضح فاصله میگیرد و به جای آن بر روی عناصر بصری، حرکتی و صوتی تأکید میکند.
استفاده از ویدیو پروژکشن به عنوان نمادی تضاد از رفتار جسمانی با درون واقعه ای به خوبی در روند اثر تاثیر می گذارد
تأکید بر مفهوم و ایده:
تئاتر پستدراماتیک بیشتر بر روی ایدهها و مفاهیم تمرکز دارد تا بر روی داستانگویی. این نوع تئاتر میتواند به مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بپردازد و تماشاگران را به تفکر وادارد. در اجرای نعیمی با ضد درام خاصی روبرو هستیم که بدیع بود.
اما بازی ها:
رنسانس میکائیل:
به جرات می توان گفت این اجرا بازیابی میکائیل شهرستانی بود.
نقش آفرینی دقیق، بی همتا، در سطحی بالا، استفاده از الگوریتم های متفاوت و درخشان بدنی، ریتم دقیق تنفسی و تمام خصوصیات یک ابر بازیگر.... میکائیل شهرستانی را از دهه ۸۰ به این سمت اینگونه درخشان و تابناک ندیده بودم
سر تعظیم در برابر شما فرود می آورم
عزالدین توفیق
به خاطر بازی در کار شمس تمایلی به دیدن بازی او نداشتم
اما به معنی واقعه ای ستاره ای بی همتا بود
برخی از ویژگیها و جنبههای کلیدی بازیگری در نمایشهای پستدراماتیک اشاره میکنم که بین عزالدین و میکائیل شهرستانی به وفور دیده می شد و در کل تمامی بازیگران این نمایش درخشان بودند:
عدم تأکید بر شخصیتپردازی**:
در تئاتر پستدراماتیک، بازیگران معمولاً به شخصیتهای سنتی و عمیق پرداخته نمیشود. بلکه بر روی ایدهها، احساسات و مفاهیم تمرکز میشود.
چندگانگی نقش:
بازیگران ممکن است چندین نقش را در یک نمایش ایفا کنند یا به طور ناگهانی به نقشهای مختلف یا وضعیت های روحی و ذهنی مختلف تغییر کنند. این امر به تماشاگران اجازه میدهد که به تنوع و چندگانگی شخصیتها فکر کنند.
تأکید بر حرکات و بدن:
این مهم در ستایش بازیگر خانم این اجرا به وضوح دیده می شد و به خوبی از پس آن بر آمد
در این نوع تئاتر، حرکات بدنی و زبان بدن بازیگران به اندازه دیالوگها اهمیت دارند. بازیگران ممکن است بیشتر بر روی حرکات فیزیکی و بیان بصری تمرکز کنند تا بر روی گفتار.
تجربه احساسی و ذهنی:
بازیگران در این نوع تئاتر باید قادر باشند تا احساسات پیچیده و مفاهیم انتزاعی را به تصویر بکشند و تماشاگران را به تفکر وادارند.
تمامی بازیگران این اجرا درخشان بودند
از ادامه ندشتن ناتوانم و طولانی شد
طراحی صحنه:(حس شخصی) عااالی، دخشان، تکنیکی
طراحی لباس:(حس شخصی):عالی، درخشان، تکنیکی
طراحی گریم: (حس شخصی):عالی، درخشان، تکنیکی
طراحی نور:(حس شخصی):عالی، درخشان، تکنیکی
کارگردانی:💫💫💫💫💫
با احترام
مسعود طیبی
مدرس دانشگاه و کارگردان