درباره نمایش با خشم به گذشته نگاه کن
🔻بر مدار عواطف عشق و خشم غیرطبقاتی
محمدحسن خدایی: اجرایی که این شبها در سالن «کُر باکس پردیس تئاتر و موسیقی باغ کتاب»، از نمایشنامه جان آزبرن بر صحنه است، تفاوتهای معناداری با فضای سیاسی دوران پس از جنگ دوم جهانی دارد که در نمایشنامه «با خشم به گذشته بنگر» بازتاب مییابد. به دیگر سخن، در این اجرا خبر چندانی از درام «سینک-آشپزخانه» مشاهده نمیشود که هدفش بازنمایی تضادهای طبقاتی جوانان خشمگین طبقه کارگر انگلستان در دهههای 50 و 60 میلادی است.
آن هم از طریق دور شدن از فضاهایی چون اتاق پذیرایی خانههای طبقه متوسطی و بازنمایی واقعیت ملالانگیز زندگی خانوادگی در بازتولید نظم نمادین جامعه. فضلاله عمرانی در مقام کارگردان از سویههای سیاسی متن آزبرن فاصله گرفته و بر عواطف انسانی چون عشق و خشم تاکید دارد. اما خشمی که قرار است بهتدریج آشکار شود و روابط شخصیتهای نمایش را تحتتاثیر خود درآورد، بیش از آنکه سویه سیاسی و طبقاتی داشته باشد، بر روابط شخصی استوار است و بازنمایی فضای
... دیدن ادامه ››
داخلی خانه. محمد زارعی در جایگاه نمایشنامهنویس، ترجیح داده از تاریخ قرن بیستمی انگلستان چشمپوشی کرده و به حال و هوای اینجا و اکنونی شهروندان دوران معاصر نزدیک شود.
به هر حال این رویکرد را میتوان نوعی سیاستزدایی از جهان خشمگین آزبرن دانست و تسلیم شدن به روح زمانه پسامدرن ما. با آنکه چارچوب کلی نمایشنامه حفظ شده و فرازوفرود حوادث، همان چیزی است که در نمایشنامه اصلی آمده، اما نسبت آدمها، عواطف و کنشورزیهایشان، تا حدودی تغییر کرده و بازتابی است از تفوق فردگرایی لیبرالی و عمومیت یافتن فرهنگ طبقه متوسطی در مصرفگرایی و زندگی در لحظه. این سیاست اجرایی صدالبته به بازیگران نمایش این فرصت را میدهد که بیش از گذشته، اکنون را رویتپذیر کنند.
احتیاج چندانی به فهم ژستها و رفتارهای پیچیده دهه 60 میلادی انگلستان نیست و بازیگران این امکان را دارند که به تجربه زیسته خویش رجوع کرده و حضوری انضمامی و باورپذیر داشته باشند. به نظر میآید برای مخاطب طبقه متوسطی پردیس تئاتر و موسیقی باغ کتاب، این شکل از بروز عواطف مورد پسند باشد و فاصلهمندی از جهان سیاسی و خشمگین آزبرن، یک ضرورت قابل فهم. به لحاظ فضاسازی، اجرا با استفاده بهینه از امکانات سختافزاری سالن، در چند نوبت فضای بالکن را مقابل چشم تماشاگران قرار داده، سپس مکانهایی چون اتاق پذیرایی و اتاق خواب را به نمایش میگذارد.
این تعویض صحنهها، از ملال و یکنواختی اجرا کاسته و به تماشاییشدناش یاری میرساند. تقابل و تضادی که با چرخش صحنه و تعویض مکانی چون بالکن با اتاقهای داخلی اتفاق میافتد، هوشمندانه است و بهلحاظ زمانی، در راستای اقتصادیکردن زمان و مکان. از این منظر و باتوجه به طراحی صحنه، این اجرا چشمنواز بوده و مخاطبان را دچار دلزدگی نمیکند. بازیها به اندازه و موثر است.
خشم و طنزی که مازیار سیدی به نمایش میگذارد بهواقع بهیادماندنی است. همچنین فریادها و سکوتهایش. در مقابل این خشم، خونسردی خسرو پسیانی با آن آریگوییها به زندگی قرار دارد که ترکیب جالبی است از خلق یک شخصیت متناقض و پیچیده معاصر. اینکه در لحظه زندگی کنی و گرفتار خشم بیمورد نشوی، از مولفههای شخصیتی این کاراکتر است.
شیرین اسماعیلی بعد از مدتها دوری از صحنه، به خوبی توانسته نقش دختری از طبقات فرادست را ایفا کند که با تصمیم شخصی به زندگی محقرانهای تن داده که چالشبرانگیز است. غم باشکوهی که در رفتار این زن مشاهده میشود، نشانی است از استیصال زنانه و میل برای عاملیت. فیالمثل لحظهای که خبر مرده به دنیا آمدن کودکش را میدهد و بار دیگر معشوقش را ترک میکند، نشانهای است از استیصال و عاملیت توأمان. همچنین بازی مرجان اتفاقیان که در اولین حضور صحنهای، به نسبت خوب ظاهر شده و نقش یک کارشناس مدعی هنری را به خوبی به نمایش میگذارد.
درنهایت میتوان گفت، اجرایی که فضلاله عمرانی تدارک دیده، به روح زمانهای وفادار است که بروز عواطفی چون خشم را ذیل دوری از عرصه عمومی چون سیاست جستوجو میکند. اما با تمام کاستیهایی که اینقبیل اجراها دچارش میشوند، میتوان از تماشای بعضی دقایق پرتنشاش لذت برد و نکتهها آموخت. به هر حال در زمانه جنگهای بیپایان خاورمیانه، نمیتوان با خشم به گذشته خیره شد و خشمگین نشد.