“اکتینگ” برای من یک نمایشنامه با دغدغهای ارزشمند بود، نمایشنامهای در رثا و ثنای هنر بازیگری و آنچه این روزها بر احوالات آن میگذرد.
“اکتینگ” به زعم من از آن دست نمایشنامههاست که مطالعه، تعمق و مکثهای گاه و بیگاه در میان آن، لذتبخشتر از تماشای آن روی صحنه است. روند سینوسی نمایشنامه در ابتدا و انتها با ریتم درستی پیش میرفت و در اواسط آن کمی کند میشد، شاید در این میان اگر بعضی صحنهها کوتاهتر و بعضی مونولوگها موجزتر بیان میشدند و زمان نمایش به حدود ۱ ساعت تقلیل پیدا میکرد این روند سینوسی را به یک روند تصاعدی و خوش ریتم تبدیل میکرد.
فکر میکنم نمایشنامه در مدح بازیگری بسیار موفقتر از رثای مشکلات گردآمده حول این حرفه عمل کرد، آنطور که شایسته بود به تعمق و پردازش در این مشکلات نپرداخت، نتوانست غم و سوگ کاراکترها را آنطور که باید به مخاطب منتقل کند و در نهایت با یک پایانبندی نسبتا کلیشهای به آن خاتمه داد.
صحنه، نور و موسیقی به خوبی در خدمت اجرا بودند و علی الخصوص از شارپ بودن افکتهای صوتی حقیقتا حیرت زده شدم.
با همه این تفاسیر، “اکتینگ” تبلور هنر بازیگری روی صحنه بود. از تماشای بازی این سه عزیز با نهایت آمادگی و تسلط بر متن، احساس و بدن عمیقا لذت بردم و برای همگی آرزوی سلامت و موفقیت روزافزون دارم.