چرا؟ آخه چرا؟
نه، من این نمایش رو دوست نداشتم، یعنی اصلاًها، شما بگو یک درصد.
لذت دیدار و همصحبتی با عدهای از دوستان تیوالی هم که اگه نبود...
متن مشخص نبود با خودش چند چنده، چی میخواد بگه! اعتراضیه؟ فمنیستیه؟ ضد فمنیسته؟ میتوییه؟ میتویی نیس؟ خانوادگیه؟ عشقیه؟ چیه واقعاً؟
تا اواسط نمایش، با احساسِ عبور از خطوط قرمزم، گفتم که امتیازم مشخص شد دیگه (طبق روال همیشگیم)، که دیدم انقد متنْ یه جوریه که حتی نمیدونم از خطوط قرمز من عبور کرده یا
... دیدن ادامه ››
نه. اسیر شدیم!
بازی خانم، قابل قبول، بازی آقا به غایت ناپخته. خندههای تصنعی، دویدن عجیب غریب، حرکات اغراقآمیز، ابراز احساسات غیرقابل باور، عدم تعادل در لِیلی، تلوتلو خوردنهای نافرم و...
طراحی لباس... چرا واقعاً؟
استفاده از ویدئو پرژکتور، غیرضروری (ناهماهنگی صدا و تصویر هم که بیداد میکرد).
دکورم که نداشت دیگه کلاً.
خطر اسپویل👇👇👇
.
.
.
گویا متن، میخواد تمام جوانب رو داشته باشه: هم این وری هم اون وری. آقا/خانم قضاوت نکنید و از کجا معلوم و شاید واس طرف پاپوش دوختن که خرابش کنن و... (تو هر جنبشی درصدی خطا هست، ولی این حرفا آفته؛ چون با اتکا بهشون، درصد زیادی از قربانیان خاموش میشن که خسرانش، غیرقابل جبرانه. همهجای دنیام همین بوده و هست و مختص این دیار نیس؛ ولی رویکرد اونا کجا، رویکرد ما کجا).
ازون طرف، مادرِ دختر واقعاً محق بوده و درنتیجه دختر بعد قرنی اومده واس انتقام و...
بعد چرا بعد از مرگ، محشور میشن اینا؟ پدر ابتدا کشته، سپس بخشوده میشه، دختر هم ابتدا مورد غضب واقع شده، سپس ییهویی مورد لطف پدر قرار میگیره. بعدش تازه میرن اون دنیا و در جوار هم، به دور از کینه و بغض، زندگانی میکنن و قراره سرنوشتشونو جور دیگهای بنویسن اینبار و...
به داروین قسم فقط یه درخت کم داشت اون وسط اینا دورش بچرخن شعر بخونن!
طراحی لباس آقا چرا ساموراییطور بود؟!؟ من همهش منتظر بودم یه حرکت بروسلیوار بیان که ربطشو پیدا کنم!
گلهای روی سر دختر چی میگفتن؟ نماد چی بودن واقعاً؟ کدوم خبرنگاری در کجای این کرهی خاکی چنین چیزی میذاره رو سرش آخه؟ شکی شبههای ایجاد نشد در بدو ورود به خونه؟
ولی بازم میگم، امان از متن.
خسته نباشید میگم خدمت عوامل، ولی من هیچیک از ارکان اجرا رو نپسندیدم.