هیچجای کار شگفت زده و مشعوف نشدم، اما به هیچ وجه گذر زمان رو حس نکردم و کاملا با داستان همراه شده بودم، مخصوصا با خط اصلی داستان، کاملا رابطه برادر خواهری رو لمس می کردم اما کشش بین برادر کوچک و پرستار رو اصلا!
وجود ساعت ذهنم رو درگیر کرده بود، کاشکی یا نبود یا مثلا ساعتی که روش گیر کرده بود مفهومی داشت یا اینکه هر بار که تاریک میشد کمی تغییرش میدادن.
در مجموع بسیار کار سرگرمکنندهای بود و پیشنهاد می کنم دیدنش رو.