در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
با توجه به راهپیمایی مناسبتی جمعه ۳۰ شهریور در محدوده مرکز شهر، لطفا حتما در زمانبندی حضور خود برای تماشای برنامه‌های هنری، تمهیدات لازم را در نظر بگیرید.
تیوال | محمدرضا ریاحی پناه درباره نمایش دموکراسی با طعم همبرگر: یادداشتهای روزانه جدال سنت و تجدد در هنر نمایش سال 1379 اولین مواج
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:06:20
یادداشتهای روزانه
جدال سنت و تجدد در هنر نمایش

سال 1379 اولین مواجه من با مفهوم جدال سنت و تجدد در حوزه هنر با فیلم عروس آتش مرحوم خسرو سینایی آغاز شد. دغدغه 200 سال اخیر کشور ما راهش را از مسیر سیاست، جامعه شناسی، دین، الهیات و ادبیات گذراند و جدال سنت و تجدد را وارد عرصه هنر کرد. این فیلم حداقل برای من از این دریچه قابل فهم و نقد و بررسی بود همانگونه که فیلم برادران لیلا ساخته سعید روستایی را نیز از پنجره جدال سنت و تجدد دیدم و فهم کردم. حال یک شب مانده به آخرین اجرا برای تماشای نمایش دموکراسی با طعم همبرگر بدون هیچ پیش آگاهی نسبت به موضوع نمایش و عوامل آن بلیط تهیه کردم و در سالن مملو از جمعیت نشستم و اینبار شاهد رویارویی این دو مفهوم در روی صحنه بودم. به نویسنده/کارگردان باید تبریک گفت که چنین مفهوم سخت و حیاتی که با زندگی تک تک ما ایرانی ها ارتباط مستقیم دارد را وارد صحنه تئاتر ... دیدن ادامه ›› کرد.

از آنجا که نمایش بسیار دیالوگ محور بود بسیار متأسف شدم که امکان تماشای مجدد نداشتم. متن نمایش مملو بود از ارجاعات و نماد های سمعی و بصری که با یکبار دیدن نمیشد تمام آن را بلعید و هضم کرد. بعنوان مثال هدیه دادن دمپایی به پدر خانواده بعنوان کادوی تولد بیانگر راه و مسیر طی نشده در نهادینه سازی تجدد و یکی از فرآورده های آن یعنی دموکراسی بود. یا اینکه وقتی یکی از فرزندان خانواده مهاجرت کرد و پس از مدتی به خانواده بازگشت با شکمی برآمده که نشانگر مصرف تغذیه ناسالم بوده نقد نویسنده بر پذیرش کورکورانه تجدد را به نمایش می گذاشت. بسیار مشخص است که نویسنده با لامکان و لازمان فرض کردن فضای فانتزی نمایش سعی دارد بر جهانشول بودن معضل جدال سنت و تجدد تکیه کند که می تواند در هر جامعه ای رقم بخورد و این به عهده بیننده است تا از زاویه دید مکانمند و زمانمند خودش به این جدال بنگرد.

درست است چند مرتبه در طی نمایش برای لحظاتی چشم بر هم گذاشتم ولی متن طولانی و کم تحرکی بازیگران شاید برای من کمی خسته کننده می نمود. مفهومی که حداقل در بیست و چند سال اخیر از موضوعات مورد علاقه من بوده بصورت بسیار فشرده در متن نمایش گنجانده شده بود. از فرزندان خلف و ناخلف تجدد می توان به مدرنیسم، مدرنیزاسون، اندیشه، عقلانیت، دموکراسی، فردگرایی، متافیزیک زدایی شدن جامعه و خیلی از موضوعات دیگر بطور مستقیم و غیر مستقیم در حال مطرح شدن بود. بسیار مشخص بود که نویسنده/کارگردان قصد ارایه هیچ گونه راه حل و جانبداری از هیچ سو را ندارد و فقط و فقط تلاش می کند در فضایی فانتزی نسل جدید را نسبت به این مفاهیم آگاه کند. این برماست که دچار استسباع و مسخ نشده و خود را در مقابل سونامی تجدد نبازیم و از آن سو سنت را در زیر باران نقد و بازخوانی شستشو داده و زنگار از چهره آن بزداییم. دست ارادت کورکورانه به سمت تجدد دراز کردن همانقدر خطرناک است که سنت ها را بدون بازخوانی و پاکسازی ادامه دادن.

در هر صورت از تمامی عوامل نمایش تشکر می کنم و پیشنهاد میکنم در اجراهای بعدی زمان نمایش را کمی کوتاه تر کنند. بعید است چنین متن سختی برای هر تماشاگری بدون داشتن دانش زمینه ای در حوزه سنت و مدرنیته قابل فهم باشد. متن نمایش آنقدر قوی بود که میتوان آن را بصورت مانیفست آقای شفیع خواه در یک ژورنال تخصصی آکادمیک در حوزه اندیشه سیاسی مدرن به چاپ رساند. یا حق.
امیر مسعود این را خواند
محسن اسدی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید