تئاتر مدرن در نظر من چنین چیزی است. کوبنده، پر احساس و جسور در روایتگری ، بدون اینکه خلا پیرنگی عمده ای داشته باشد و یا احساساتی و بی منطق شود.
یک متن کم ایراد که هوشمندانه نوشته شده و خلا های روایی اثر به بهترین شکل ممکن توسط فرم اجرا پوشش داده می شود. در کنار نوآوری های فرمی،خوش سلیقگی و خلاقیت بصری در کنار بازی های درخشان محیا مهدی زاده و سحر خداداده، اثر را نزدیک به یک تئاتر کامل می کند، هر چند که به عقیده من در سه موضوع هنوز جای کار دارد: نخست موسیقی که بزرگترین نقطه ضعف اثر است و کیفیت و هماهنگی لازم را ندارد.دوم اینکه هنوز هم روایتگری جای بیشتری برای مقابله با فرم اثر دارد و شاید روایت بیشتر و البته انتزاعی تر و با المان های کمتر، اثر جذاب تری خلق می کرد. و در نهایت دقت و کیفیت پروداکشن کار. اگر کیفیت موسیقی و پروداکشن تئاتری مثل هیدن در این اثر بود، مادر و افلیج یک تئاتر «کامل» می شد.
محیا مهدی زاده از «لهجه ها» نشان داده که استعداد فوق العاده روشنی در صحنه تئاتر ایران است و «مادر و افلیج» یک پیشرفت بزرگ برای اوست.