نمایشی با دکور ساده که با این وجود چیزی کم نداشت و بازی خیلی خوب بازیگران. در کل در چنین تئاترهایی که صندلی ها دورتادور صحنه هست و افراد میتونن زاویه دید متفاوتی نسبت به اجرا داشته باشن به نظر من تجربه جالبیه.
داستان از این جهت جذاب بود که در ابتدا با دیالوگهایی که موجب خنده میشد طرف بودیم اما نمایش با احساس غم به پایان رسید، که البته انتهای داستان به نظرم مقداری کلیشهای بود.
از نگاه من کل داستان اشارهای بود به تنهایی ما آدمها که سعی داریم فرار کنیم ازش، با چنگ و دندون و با رفاقتهایی که ابعاد تاریکی از ما رو هم میتونن تو خودشون داشته باشن، و با وجود غیرمنطقی بودن این تلاش در اکثرمواقع ازش دست نمیکشیم.