یه جایی تو نمایش امی (خانم ستاره پسیانی) میگفت بعضی وقتها خواب میبینم که گذشته ام با همه خوبی ها، بدی ها، عاشقی ها و … رو گذاشتم توی یک شیشه و بهش شلیک میکنم و دیگه همه چی تموم ….. بعضی وقتها هم خواب میبینم که شیشه رو نگه داشتم و نابودش نکردم و هرجا که تو زندگی گم میشم بر میگردم بهش نگاه میکنم و میگم ببین تو از اینجاها عبور کردی (البته این چیزی هست که از دیالوگ ها تو ذهن من مونده و دقیقا این نبود)
من نمایش رو دوست داشتم و واقعا با دیدنش به فکر فرو رفتم و دیدنش رو البته برای افرادی که نمایش های گفتگو محور رو دوست دارن و حوصلشون سر نمیره پیشنهاد میکنم.
ممنون از همه عوامل اجرا