در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | شیرین حمزه درباره نمایش گالیله: نگاهی به نمایش گالیله باشگاه متوسط ها شیرین حمزه گالیله به شدت
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:40:30
شیرین حمزه (shirinhamze)
درباره نمایش گالیله i
نگاهی به نمایش گالیله
باشگاه متوسط ها
شیرین حمزه

گالیله به شدت متوسط است. در همه عناصر و اجزایش. بازی ها، کارگردانی، موسیقی و حتی رقص های دسته جمعی اش. این در حالی است که همه عوامل گروه حرفه ای هستند. اجرایی متوسط از گروهی حرفه ای. این هم از عجایب تئاتر امروز ماست. انگار وارد باشگاه متوسط ها شده ای. فرهاد آئیش که با بازی در نقش های سقراط و گالیله به برند شخصیت های تاریخی تبدیل شده، گالیله را مردی جا افتاده اما عاری از ویژگی های انسانی تصویر کرده است. گالیله طماع، تنبل، در نجوم نخبه و شکمو است. با مهندسی معکوس تلسکوبی که قبلا" اختراع شده را با سر هم کردن دو عدسی مقعر و محدب اختراع خود می نامد. از ترس شکنجه و آسیب های قرون وسطایی کلیسا، گفته خود را نقص و چرخش زمین را انکار می کند.
گالیله می خواهد مانند نمایش های متفکر در نا کجا آباد تئاتر امروز، دغدغه مند باشد و حرفی از جنس زمان برای گفتن داشته باشد. می خواهد نمایش ... دیدن ادامه ›› ماندگاری در ذهن تماشاگر باشد و بعد از پایان نمایش، زندگی اش را در ذهن تماشاگر آغاز کند. همان نشانه های آشنای نمایش های ایده آل. گالیله یکی از نمایشنامه های سرگذشت محور برتولد برشت نویسنده آلمانی است که در آن علاوه بر طرح زندگی دانشمند ایتالیایی، پرده از رذالت های زندگی بشر خاکی بر داشته می شود. زندگی که در آن همه در حال کلاه برداری از یکدیگر هستند تا امورات روزمره خود را بگذرانند. برشت در قالب زندگی دانشمند ایتالیایی به بیان مسائل امروز بشری می پردازد و چه عجیب که مسائل امروز ما مانند همان روزهایی
برتولت برشت نمایشنامه زندگی گالیله را طی سال های جنگ جهانی دوم نوشت. سال هایی که بشریت زیر سلطه حزب نازی و رفتارهای وحشیانه فاشیست ها در حال نابودی بود. بمب اتم و سلاح های کشتار جمعی برای نسل کشی بشر در حال طراحی و تولید بود. گالیله به نوعی مانیفست برشت است که در آن فلسفه تئاتری و ریشه های فکری خود را به روشن ترین شکل توضیح می دهد. اثرات سوء سلطه کلیسا و سایه سنگین دادگاه های تفتیش عقاید باعث انحراف افکار و اندیشه بشر برای تحقق جامعه ای سالم انسانی می شود. برشت نظام های دیکتاتوری را زیر سوال می برد و معتقد است با توسل به سیستم های تمامیت خواه، نمی توان جامعه بشری را به رستگاری رساند.
گالیلئو گالیله ای، ریاضی دان، منجم و دانشمند ایتالیایی قرون وسطی اولین کسی است که پس از کپرنیک با تاکید بر نظریه خورشید مرکز کهکشان است و زمین به دور آن می‌چرخد، مورد آزار کلیسا قرار گرفت و با تهدید به شکنجه و سوزانده‌شدن، مجبور به انکار نظریاتش و تایید مرکزیت زمین شد. اما در اواخر عمر در روستایی نزدیک فلورانس به تبعید فرستاده شد و آنجا بود که توانست با ادامه تحقیقات و تکمیل رساله‌اش بطور مخفیانه، این حقیقت علمی را توسط شاگردانش به اثبات برساند.
حقیقت چیست؟ گالیله به دنبال حقیقت است. حقیقت برای او مانند خورشید در آسمان روشن و واضح است. گالیله معتقد است امکان درک درست حقیقت در این دنیا وجود ندارد. در دنیایی که او زندگی می کند همه کمر به مرگ حقیقت بسته اند پس چگونه می توان حقیقت را پیدا کرد؟
گالیله قهرمان ماجراجویی همچون ویلهلم تل (شیلر) آژاکس (سوفوکلس) ویا آنتونی ( شکسپیر) نیست. برای همین جنبه های انسانی او بیشتر از بقیه ابعاد وجودیش مد نظر نویسنده بوده است. گالیله برشت نمایشنامه بلندی است که در آن سیر زندگی شخصی و حرفه ای او روایت می شود. نمایش از دوران اوج شکوفایی دانش گالیله شروع و تا دوران کهنسالی اش ادامه می یابد. شروع و پایان نمایش صحنه هایی از ارتباط او با شاگردش آندره می باشد. در ابتدای نمایش آن دو در حال بحث و گفت و گو در باره مسائل علمی هستند و در پایان هم گالیله رساله خود را که در خفا و به دور از چشمان کلیسا و تنها دخترش که حالا راهبه شده و با چشمانی تیز بین از پدرش مراقبت می کند، به آندره می سپارد. رساله ای که به قولی می تواند مناسبات جهان را تغییر دهد.
ریتم نمایش کند و کشدار است و باعث خسته شدن تماشاگر به خصوص در انتهای نمایش می شود. این نقص باعث شده که طراحی صحنه، لباس و نور که از نقاط قوت نمایش به حساب می آید و سهم مهمی در فضاسازی دارد، تاثیر خود را از دست بدهد. ارتباط رقص های نمایش با مفهوم کلی و روح اجرا هم خوانی ندارد برای همین در ساختار کلی اثر جا نمی افتد و در نتیجه باعث پس زدن مخاطب می شود. به علاوه اینکه در حرکات گروهی رقص، تکرار در فرم های نمایشی از قبیل راه رفتن، دور زدن و حرکات دست و پا به وفور دیده می شود.
دیالوگ کلیدی نمایش گفت و گویی است که بین گالیله و شاگردش رد و بدل می شود.
آندره: وای به حال مردمی که قهرمان دارن.
گالیله: وای به حال مردمی که نیاز به قهرمان دارن.
موسیقی که بیشتر با رقص های نمایش همراه است، توانایی ایجاد فضای حماسی که روح آثار برشت است را ندارد. به نظر بیشتر نقش تزئینی در نمایش دارد تا عنصری برای فضاسازی و ایجاد روح آثار اپیک. در مجموع اجرای گالیله در سالن اصلی تئاتر شهر علاوه بر اینکه تیز بینی کارگردان و دراماتورژ نمایش را نشان می دهد در ساحت اجرا به دلیل ریتم نامناسب، بازی های متوسط و حرکات موزون غیر مرتبط نمی تواند توقع مخاطب را برآورده کند.











سپاس از جزییاتی گه با دقت و حوصله به آن اشاره کردید. باعث شد با انتظاری معقول و نه چندان زیاد مشتاق دیدن نمایش شوم.
دوست داشتم نظرت رو
۲۴ خرداد
شیرین حمزه (shirinhamze)
دون تارو
دوست داشتم نظرت رو
🙏❤
۲۷ مرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید