افلیا سرنوشت زنانی است که نخواسته اند، حضور مستقل خودشان را باور کنند!!!
زنان برنده لزوما زیر یک سقف آرمانی رشد نکرده اند، زنان برنده راه زندگی کردن را با امید و پشتکار تمرین کرده اند ... افلیا را دوست دارم و هر روز اجرا دلم می خواست بروم دستش را بگیرم و بگویم هی دختر به خودت ایمان داشته باش ... من، تو و همه دختران قوی تر و شاداب تر از اهریمن ناامیدی هستیم !!!
باید که به دخترانمان بگوییم باور کن تو و رویاهایت ارزشش را دارد که همه خودت را برای تحقق رویاهایت مایه بگذاری و یک روزمرگی را زیست نکنی ...
باید به افلیا می گفتم: تو همه این فریادها نیستی، باید که عشق را مستقل از آبژه ها زیست کنی، اما افلیا انتخابش را کرده بود!