اسـب قاتـــلیــن
اردیبهشت ماه
شروع : حدود پانزده دقیقه تاخیر
طول اجرا : یک ساعت و بیست و پنج دقیقه
"ما همه در یک کابوس مشترک هستیم.... "
_دیدن این نمایش برای من به مانند عبور از تونلی تاریک و پرهیاهو بود تا روایت آدم های حریص و نادان در توهم دشمن فرضی _شورشیان_ را ببینم،
... دیدن ادامه ››
که چگونه با تغییر جایگاه اجتماعی، مظلومِ به ظاهر، هیولای درون خود را آزاد میکنند و نقاب از چهره برمی گیرند تا طمع خود را آشکارا شیهه کشند.
_نمایش هایی که بیشتر متکی بر فرم هستند همیشه برایم جذاب تر است. اغراق در اجرا، صدا، حرکات بدنی بسیار دقیق و هماهنگ، همان قاب های زیبایی است که از تئاتر انتظار دارم. در این نمایش دقایق زیادی از این قابها را مشاهده میکنید.
_هر اندازه که موسیقی و نور و گریم و مجموعا اتمسفر محیط آن حس وحشت زدگی و جنون و آشوب را به من منتقل میکرد، گویا روایت داستان یک گام عقب تر بود و دیالوگ و خط داستانی نمیتوانست با ترس و هیجان من را متصل به روایت نگه دارد و در پردازش سوژه ی نسبت به بازیسازی و فرم، ضعیف تر بود.
_طراحی نور کم نظیر که بخشی از آن بر عهده ی بازیگران بود و بسیار هیجان انگیز و بدون نقص اجرا شد.
_تعویض صحنه ها با سرعت و عالی بود به گونه ای که در ردیف یک نشسته بودم اما در کسری از ثانیه غافلگیر میشدم
اگر مدت اجرا کمتر بود شاید تمپوی اجرا از چیزی که هست نیز فراتر می رفت و با حذف چند قسمت، نمایش باب میل تری را تجربه میکردم.
بازی نقش کـَش و اسـب _چه اسب فوق العاده ای بود_ را بیشتر دوست داشتم. و کنایه ی سیاسی کارگردان باانتخاب نماینده ی شورشیان در آن فیزیک و گفتار نکته جالبی بود.
به امید آنکه بار دیگر با نمایشنامه ای جامع و ناب تر به پایتخت تشریف بیاورید و ما در کنار لذت بصری، تماشاگر نمایشی نو و بیادماندنی در همه ی ابعاد باشیم.