با سلام
شب جالبی برای من بود، در ۸۰ دقیقه یِ کار، من هر چهار دقیقه یکبار شاهد نمایشی خوب بودم و دوباره هرچهار دقیقه بعد شاهد نمایشی بد.
متن بسیار متن آشفتهایست، بطوریکه گفتن ازش ساعت ها جایِ بحث دارد، بسیار شعاری، بدون انسجام، مدام در رفت و آمد دراماتیک و ....، پر از ایرادات ساختاری اما قابل بحث و دفاع،
باز در کارگردانی قصه به همین منوال، گاهی میزانسن ها بسیار گیرا و باشکوه، گاهی بازیگیری ها درست و گاهی همه با هم تباه و سقوط آزاد.
دکور پویا و متحرک، نورپردازی قابل قبول وگاهاً درست در خدمت کار، اجرایِ گروه فرم نمایش کاملاً
... دیدن ادامه ››
قابل قبول.
مهمترین مسئله برای من عدم همذات پنداری با کاراکتر اول نمایش و قصه ی شخصی اوست، هرچند که روایتی که تعریف می شود، ساده و قابل فهم است.
دومین مسئله ی بسیار بسیار مهم برای من در بخش اجراست، به نظر تیم اجرایی با مبحث «سکوت در بازیگری» کاملا پدر کشتگی دارند، بطوریکه در اکثر مواقع انقدر سرعت روایت قصه و دیالوگ ها بالاست که به شخصه از نمایش جا میماندم، بارها موقعیتی دراماتیک پیش می آمد که یک سکوت میتوانست به جانم نفوذ کند اما بازیگر فورا به لحظه ورود کرده و نقره داغم میکرد. نمیدانم چرا گاهی یاد موزیک «Rap God» از دوستان هنرمند و مردمیمان «اِمینم» میافتادم.
و سومین مسئله ی من، با وجود یک بازی حیرت انگیزِ تیپیکال از صدف اسپهبدی در یک سوم پایانی نمایش، بیشتر از اینکه فرض کنم در یک موقعیت دراماتیک نمایشی، که روایت کننده یک تراژدی انسانیست، که در درون خودش حاویِ این پیام است که قانون خود نمیتواند ضامنِ اخلاقیات باشد، فرض میکردم در کلاس های حقوق جزایِ ترم هایِ آخر تحصیلی هستیم و با توجه به ضعف متن هیچگونه طرح مسئله ی عمیقی در من ایجاد نمیکرد.
فعلا همین
سلامت و پایدار و پرکار باشید🙏🏻🌹