نوزدهم بهمن ماه
زاویه دید : ردیف دوم
شروع اجرا : پانزده دقیقه تاخیر
طول اجرا : مطابق برنامه
_وقتی نمایشنامه از یک نویسنده ی خارجی است با اطمینان خاطر بیشتری بلیت خریداری میکنم، چون تجربه ثابت کرده است که در اکثر موارد به دلیل انسجام داستانی، ذهن تماشاگر از ابتدا تا انتهای اجرا کاملا درگیر و توسط تعلیقات گنجانده شده در چارچوبی استاندارد، گره اندازی و گره گشایی میشود.
درست به مانند این نمایشنامه که با هوش کارگردانی، متنی نسبتا سنگین را هنرمندانه به مخاطب
... دیدن ادامه ››
عرضه کردند.
_ طراحی نور دوست داشتنی که در خدمت کار بود و بدون تاخیر و سرضرب انجام میشد.
_ موسیقی همگام با اوج و فرود کشمکش ها، اتمسفر خوب و رازآلودی به گوش مخاطب القا میکرد.
_ ممنون که فلایر تهیه کردید تا مایکل و الیزابت مهمان همیشگی کلکسیون تئاتری من باقی بمانند. در کل طراحی پوستر و کار گرافیکی کار را بسیار پسندیدم.
_ رفتار محترمانه تیم و آداب بدرقه و مهمان نوازیتان هم بر دل نشست.[ پازل گمشده ی اکثر اجراهای این روزهای خاکستری]
_ تنها عاملی که باعث شد صد درصد از این اجرا لذت نبرم و گاها کلافه چشم از صحنه بگیرم ، صندلی های سالن هامون بود.
صندلی که نمیتوان گفت....! گویی کف آسفالت نشسته بودم.
_____________________________________
.
.
.
با توجه به آنچه که در برگه ی نمایش نوشته شده بود،
قرار بر این بود که هفته ی گذشته اجرای پایانی باشد ولی در کمال تعجب متوجه شدم هفته جاری هم نمایش اجرا میرود...!
نوش نگاه هرکه میبیند و نوش عوامل، بدرخشید که لایق دیده شدن هستید.
اما بدلیل این اطمینان به حرف شما که پنج شنبه و جمعه اجرای آخر است با مشقت فراوان در برنامه ریزی بلیت تهیه کردم در صورتی که میتوانستم خیلی راحت در اواسط هفته ی جاری مهمان شما باشم.
این حرکت مارکتینگ هم برایم دلچسب نبود.
وقتی از این کار با تمام کاستی ها و نواقص سالن استقبال خوبی میشود دیگر به بازارگرمی و اتیکت "روز پایانی" و سپس هیجان بخشیدن به بازار گیشه با عنوان "روزهای جدید پایانی" احتیاجی نیست!
[حتی اگر مقصود گروه از تمدید مجدد ، این استنباط من نبوده باشد،
لکن تنها برداشت برای منِ مخاطب چیزی جز این نمیتواند باشد]