درود خدمت تمام عوامل تئاتر کشتی نوح
چند وقتی بود که منتظر فرصتی برای تماشای این اثر بودم ، شنبه در سانس ویژهی روز قبل اختتامیه فرصت مشاهده
... دیدن ادامه ››
را پیدا کردم.
در ابتدا روایت صحنه و توصیف مکان و وضعیت با استفاده از افکتهای صوتی مقداری برای مخاطب عیان شد ، اما مشکل با زمانی بود که در اثر گم بود حتی نورهای اطراف صحنه و داخل صحنهام به ما امکان آگاهی از وضعیت زمانی را نمیداد،ولی میتوان گفت که خالق حتماً لزومی در وجود این ساختار درون متنش ندیده است.
معرفی شخصیتها و انتخاب نام آنها هرکدام به نوعی مخالفت با شخصیت آنها و حرکتشان در طول داستان از ملیحهای که نتوانست ملیح باشد تا موسیای که نتوانست قوم خود را از آب گذر دهد ، جمالی که زیبا نبود و معصومهای که معصوم نبود.
دال بودن پدیدار آب در خوانش من پدیداری علت معلولی(index) در تضاد با مدلول سمبل ایرانیاش پاکی،نوعی پلیدی را نشان میدهد و هیچیک از آبهای داستان پاک نیست سینکی که چکه میکند،بارانی که بد موقع میبارد،آبی که بر تمسخر موسی بدل میشود و خیس آب شدن جمال که نشانی از دیگر پاک نبودن آن است.
راجب جمال باید بگویم که در کهن الگوهای ناخودآگاه انسانهای مدرن اقلیت معلول غیراتفاقی نشانهای از معصومیت بیبدیل به دلیل ناتوانیاست و کاراکتر جمال نیز از این قاعده مستثنی نیست که با آب و موسی و کشتی و نوح در هم تنیده و معنای آلوده بودن آب در این دال و مدلولی برایش نهادینه شده که عشق پاک دیگر برایش وجود ندارد.
کمدیها در اوج ناتوانیهای کاراکترها از ناشنوایی تا گرفتن زبان و لمینیت و خرافه و... به درستی درآمده بود.
بازی بازیگران زیبا و یکدست بود ، خصوصاً بازی درجه یک خانم نظری بنظرم تمام ما بینندگان در زمان خواندن شعر ماه پیشونو که یکی از آوازهای محلی خراسان است تأسف خوردیم که چرا نمیتوان صدا را بدون همخوان شنید که کارگردان با زیرکی به شیوهای خاص این امر را تا حدی ممکن کرد و شیمی بین دو کاراکتر را ممکن ساخت.
در اوایل این اتفاق بر این باور بودم که کارگردان میخواهد صرفاً با رنج و مشقت معلول بودن کاراکتر و معصوم بودن آن مارا با کاراکتر سمپات کند.
اما در زمان جدایی و قبل از صحنهی پایانی،موسیقی سمپلی که از آهنگ ماه پیشونو بود بشدت گیرا و تاثیرگذار بود که یکی از نکات قابل ستایش کار بود که من را بیشتر به سمت سمپاتی کردن با کاراکتر سوق داد.
تک نقد منفیای که از کار دارم این است که از کاراکتر محیا چیزی برای گفتن ندارم شاید مشکل از من است اما درعین بازی خوب خانم شیخی عمق و شخصیت و نشانه پردازی کاراکتر برای بنده آنچنان قابل فهم نبود و این نیز در کاراکتر معصومه مقداری دیده میشد اما نه به رسوایی کاراکتر محیا.
در آخر بگویم که کشتی نوح داستان ما موجوداتیاست که در این کشتی بر روی آب با سختی زیاد شناوریم شاید به خشکی رسیدیم پوست انداختیم سیر شدیم و شاید در جنون هنر دیده.
فرهام محمدی