آنتوان دوسنت اگزوپری میگوید : (محاکمه کردنِ خود از محاکمه کردن دیگران مشکلتر است. اگر توانستی در موردِ خودت، قضاوت درستی بکنی معلوم میشود یک فرزانه تمام عیاری)
قبل از آغاز نمایش محسنی جملهای تاملبرانگیز بیان میکند
(هر کدام از شما مخطبان یک قاضی است)
نمایش آغاز میشود. چهار روایت موازی مرتبط که در نهایت باید ایمان، میترا، خاور و سعید را قضاوت کرد.
چالشی که تاکنون در آن فرو نرفته بودیم. قضاوتی شاید کمتر از ۵ دقیقه بعد از ۶۰ دقیقه دیدن و شنیدن.
برایم آنچنان سخت بود که در آخر نه توانستم ببخشم و نه توانستم نبخشم.
آیا میتوانستیم لحظهای خود را جای ایمان و میترا و خاور و سعید قرار دهیم یا باز هم شرایط مجالی
... دیدن ادامه ››
نمیگذاشت.
داستایوفسکی میگوید : (محتاط باشیم در سرزنش و قضاوت کردن دیگران، وقتی نه از دیروز آنها خبر داریم و نه از فردای خودمان)
باری، بازی بازیگران لذتبخش بود و برایم کاملا جذاب. ایمان در استرس و اضطراب ناشی از قتل، میترا در اوج زیبایی و آسیب از جانب مدیری منفعتطلبانه، خاور در اوج فلاکت ذهنی و مادی و سعید در اوج خوشبختی و سقوط ناگهانی در اعماق بدبختی.
به نظرم بازیگران توانستند حس خود را به درستی به مخاطب القا کنند و این ناشی از هدایت درست پیمان محسنی بود
طراحی لباس که توامان با شخصیت هر کاراکتر همخوانی داشت
طراحی صحنه بسیار درست و به اندازه
نورپردازی خوب که در لحظات پایانی با قرار گرفتن سعید در نور آوانسن نیمه تاریک و نیمه روشن او هویدا بود، زیبایی این هنر را دوچندان کرد
موسیقی توامان با وحشت و استرس و اضطراب، حس مخاطب را به نمایش نزدیکتر میکرد.
و در نهایت کارگردانی که شیوهای مدرن را برای فضاسازی انتخاب کرده بود
و در نهایت سپاسمند برای چالش فکری و ذهنی که مخاطب را هر چه بیشتر همراه میکند
به همه عوامل باید خسته نباشی گفت برای چنین کارِ زیبایی