در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | علی شفق درباره نمایش سالومه: درباره «نمایش سالومه» از هفتم آذرماه که نمایشنامه سالومه را تماش
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 12:32:06

درباره «نمایش سالومه»

از هفتم آذرماه که نمایشنامه سالومه را تماشا کردم، جدا از گیرایی داستانی، جنبه تاریخی و انسانی آن برایم برجسته شده است. مهم بود بدانم در وجود سالومه که مدعی علاقه به «یحیی تعمید دهنده» بود و آن‌ چنان اغواگری کرد تا به او نزدیک شود، چه تغییری رخ داد که به سربریدن ! مردی که محبوبش بود و به پاکی و درستی شناخته می‌شد، اندیشید؟ در واقع اندیشه سالومه و فضای نمایش، توجهم را جلب کرده است.
هنگامی که از نمایش برگشتم، چندین نوشته و تحلیل ایرانی و غیر ایرانی درباره رویداد و نمایشنامه اسکاروایلد خواندم. جزییات چندین عکس از نقاشی‌های اروپایی درباره رویداد‌ را بررسی کردم و به آنچه در نمایش دیده بودم، اندیشیدم. اینک نگاهم به موضوع تفاوت کرده و درگیر احساس و درک عمیق‌تری هستم. آنچه از نمایش زیبا و فوق العاده سالومه می‌فهمم:

۱- نوبسنده پژوهشگر نمایش، آقای بابک پرهام باآنکه بر داستان سالومه و یحیی متمرکز بود، با هوشمندی، بیشتر جوانب این حکایت تاریخی را پوشش ... دیدن ادامه ›› داده است. وی با به کار گرفتن زبان فارسی کهن، به نمایش وزن داده و آن را نظر جنس رخداد و عناصر فرهنگی مردم زمانه، به شکل مناسبی. ارایه و هدایت کرده است. به نویسنده و کارگردان در کنار کار ارزشمند آشناساختن مخاطبین با زبان فارسی کهن، برای طرح چنین عمقی در تعریف پاکی و زشتی و خواسته‌ها و روابط انسانی، باید آفرین گفت.
وی در طراحی مینیمال دکور و صحنه ( مانند شال قرمزی که روی سکوها قرار دارد، هم خون و هم اشرافیگری را می‌نمایاند) ، به کار بردن نور برای تغییر شخصیت‌های مختلف نمایش که همگی در یک بازیگر جلوه کرده اند و جاگیری بازیگر در جهت‌های مختلف عالی عمل کرده است. به ویژه چرخش زیبای بازیگر در صحنه برای تداعی مجلس بزم دربار زیر شعاع نورهای رنگی و‌ موسیقی در زمینه برای تاثیرگذاری لازم ، بهترین بخش‌ نمایش است. چرا که چشم و دل تماشاگر را روی آنچه کارگردان می‌خواهد، متمرکز می‌سازد.
در یک مورد اگر من بودم هنگام ایفای نقش یحیی توسط بازیگر، نور را رنگی می‌کردم تا از بقیه عناصر متمایز شده و‌ حس قوی‌تری ساخته شود.

۲- بازیگر نمایش که از کوره تمرین‌های مختلفی. درآمده بود، فوق العاده بازی کرد و شایسته تحسین بسیار است.
استقامت و انعطاف بدنی بالا در نمایشی پر حرکت و سنگین ، رعایت لحن و صدا به جای چند پرسوناژ، ا‌دای واضح کلمات زبان فارسی کهن با سرعت متعادل، تسلط وی بر حرکات و آنچه برای نفوذ در تماشاگر نیاز است، هماهنگی و‌ کنترل همه موارد گفته شده در یک زمان، در توان همه نیست و از کمتر بازیگری برمی‌آید. درخشش نمایش سالومه ۱۴۰۲ بی تردید مدیون بانو نکیسا عقبایی است. به کارگیری ظریف دست و پا و لباس در نمایش و چرخش هنرمندانه در مجلس دربار بدون هیچ اشتباهی، از شایستگی‌های وی به شمار می‌آید.

۳- در اینجا چند موضوع را مورد توجه قرار می‌دهم:
الف) هنگامی که بیشتر افعال به کار رفته مربوط به زمان گذشته است و از سوی دیگر، سالومه ای که می‌دانیم مرده است ، پس راوی کیست؟ روح سالومه است ؟ اگرچه در پایان نمایش بازیگر می‌گوید: « من نه سالومه‌ام، که او کالبدی داشت و من نه » اما برای مخاطب یا دست کم من،روشن ‌نبود که روح چگونه با مخاطب ارتباط گرفت ؟ چطور آمد و رفت ؟
ب) بیش از دو سده است که نمایشنامه اسکاروایلد به دلایل مختلف مبنای تولید داستان، فیلم سینمایی، نمایش‌تئاتر و … درباره سالومه و یحیی بوده است. هنگامی که به تفاوت سالومه آقای پرهام با اثر درخشان اسکاروایلد می اندیشیدم، می‌بینم در آن اثر دیالوگ زیادی میان شخصیت‌ها جریان دارد و از بسیاری محدودیت‌ها رهاست، داستان‌های گوناگون جنسی و عشقی در خود دارد و‌ در زبان و فضا و موقعیت خاص فرهنگی اجرا شده است. اما این اثر، مونولوگ است و‌ به همین دلیل آقای پرهام در ارایه نمایشی از داستان‌انجیل، تغییرات بزرگی در فرم و محتوا پدید آورده است. برغم محدودیت‌هایی که با آن روبروست، سیر نمایش روان و به خوبی و زیبایی پیش رفته و به هدف دست یافته است .
پ) به نظر می‌رسد در این نمایش جنبه اغواگری، خودخواهانه، زشت و خطرناک شخصیت سالومه تا اندازه ای زیر سایه سنگین پوشش و زبان آهنگین و وقار بازیگر قرار گرفته است . شاید در توجه به گویش‌ها که جبران این موضوع را کرده باشد، کوتاهی کرده ‌ام ، اما دریافت من تغییری نمی‌کند.
ت) مخاطب به سختی متوجه فضای آلوده دربار می‌شود یا اصلا متوجه نمی‌شود. فضایی که آکنده از کینه، دشمنی، تمایلات جنسی و روابط عشقی است که هیچ کدام از آن‌ها به نتیجه نمی‌رسد و سرنوشتی بجز رسوایی و خونریزی ندارد. شاید دیده نشدن این فضا خواست کارگردان بوده و یا در طرح آن با مشکل و محدودیت روبرو بوده است. نکته اینجاست اگر مخاطب از فضای دربار آگاه نباشد و نداند که سالومه زیبا و اغواگر چه تصویری از خود بجا نهاده ، به اهمیت کینه و پرورش اندیشه کشتن مردی درستکار ( که مورد توجه وی هم بوده) آگاهی پیدا نمی‌کند.
به نظر می‌رسد ارتباطات عناصر دربار، فضایی که سالومه در آن زیست می‌کند، تاثیرپذیری غیرمستقیم از الگوهای نادرست و انتظارات خودخواهانه وی در سرنوشت سالومه نقش کلیدی داشته است.

درپایان با قدردانی از همه کسانی که در پشت صحنه و روی صحنه شرایط مناسب را برای اجرای چنین نمایشی فراهم کردند، از خوانندگان می‌خواهم به دوستان سفارش کنند تا دیر نشده این نمایش را تماشا کنند !
با سپاس از این که خواندید، به آگاهی می‌رسانم افزون بر نوشته بالا، در پیج اینستاگرام خود نکات بیشتر در کنار تصاویر جالب قرار داده ام :
_alishafagh@
سپاس از نگاه موشکافانه و توجه‌تان به نمایش سالومه
۱۳ آذر ۱۴۰۲
بابک پرهام
سپاس از نگاه موشکافانه و توجه‌تان به نمایش سالومه
سپاس فراوان‌از زحمات شما و گروه هنرمندتان که شرایط تماشای تئاتر خوب را برای مردم فراهم می کنید.
۱۴ آذر ۱۴۰۲
نکیسا عقبایی
جناب شفق خیلی ممنونم از تحلیل زیباتون و بسیار خوشحالم که سالومه رضایت شما رو جلب کرد
سپاس فراوان از توجه ارزشمند شما
۱۴ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید