ضد نور ماه
.
.
سلام گروه محترم و تشکر
کار رو دیدم و از نظر تکنیکی و متن لذت بردم
تقریبا همه عناصر یک نمایش خوب رو داشت به جز سالن خوب
که از همینجا شروع می کنم
کارگردان آقای پرهام و بازیگر خانم عقبایی به خوبی نتیجه گرفته بودند در سالنی با ابعاد کارگاه نمایش می توانند از عنصر تاثیرگذار چشم و نگاه
... دیدن ادامه ››
استفاده کنند.موهبتی که فقط در سالن های کوچک قابل بهره برداری است.
درباره خانم عقبایی، بازی درخشانی دیدم که می توانم با اطمینان بگویم حاصل تلاش و ایشان و رهبری درست کارگردان بود.
ویژگی های بازیگری و هدایت بازیگر در این نمایش چند بخش داشت:
۱.ارائه مونولوگ سنگین در ۴۰ دقیقه و بازی به جای چندین شخصیت
۲.حفظ ریتم برای اجتناب از کسل شدن تماشاگر
۳.بازی ضد نور
۴.بدن آماده و چهره اسطوره ای
۵.ارائه شخصیت مورد نظر نویسنده/کارگردان
قبل از پرداختن به موارد پنجگانه، اشاره به پرولوگ که در هماهنگی لذت بخش موسیقی و بازیگر، ماه کوچکی را در دستان سالومه نمایش می داد که با این ترفند، اسطوره سالومه به نظر بزرگتر از تغیراتی که ماه بر خلق و خوی او دارد، نشان داده می شد، لازم است.
۱:مونولوگ های طولانی کابوس تماشاگر هستند اما مونولوگ های طولانی ثقیل کابوس بازیگر.متن بابک پرهام، خلاف جریان رایج در نمایش امروز تهران که راحت طلبانه هر زمانی به متن مشکلی برمی خورد با اضافه کردن چند کاراکتر از غیب به متن، از سختی دراماتورژی متن فرار کرده و یک نگاه نه چندان کوچک به گیشه هم دارند(فلسفه مسخره هر چه تعداد بازیگر بیشتر باشد حتی بی دلیل، حداقل چند تماشاگر بیشتر به سالن می آید چون از فامیل بازیگر هستن) نقض می کند.
پرهام با حذف بیش از ۱۰ کاراکتر از نمایشنامه سالومه و ارائه اقتباس خودش از نمایشنامه و برداشتن نگاه اسکار وایلد که براساس انجیل مرقس بود و جایگزینی آن با تأویل براساس اولین اشاره ای که در تاریخ قبل از عهد عتیق به سالومه شده هم دراماتورژی سخت و هم دل کندن از فامیل های بازیگران بیشتر را به جان خریده
چنین دراماتورژی کار بازیگر را بارها سختتر می کند بخصوص که در میزانسن بازیگر، بازی ضد نور تعریف شده!
و ترکیب کارگردان و بازیگر موفق از این مرحله گذر کردند.
۲: بابک پرهام برای متنی ثقیلی که نوشته بود چنان میزانسن درستی ارائه داد که ریتم زمان کوتاهتر از طول متن شد و زمان ۴۰ دقیقه ( مشروط به اینکه داستان سالومه عهد عتیق و جدید و اسکار وایلد را بشناسیم ) به ۲۰ دقیقه تا ۳۰ دقیقه روانی کاهش پیدا کرد.
میزانسن با خالی گذاشتن سمت راست صحنه و چپ تماشاگر وحرکت مثلثی در سمت چپ صحنه و راست بازیگر(اشاره به غیاب یحیی) و هارمونی بین موسیقی و حرکات بازیگر و استفاده از ۴ سطح، ارتفاع و راستای چشم و هم راستای زانو و کاملا روی زمین و یک پرسپکتیو صوتی دست زدن در تاریکی و رقص و هارمونی بین رنگ لباس و طراحی صحنه از رنگ های فام قرمز و سفید به رنگهای با شدت کمتر اما یادآور قدمت و جلال عهد عتیق و استفاده بسیار عالی از نور و بازی ضد نور و صدا، توانست زمان را کوتاهتر از متن کند.
۳.با درایت کارگردان و بازیگر، هرگاه بازیگر در برابر یحیی و فقدانش هست بخصوص در اسپات لایت ها، به همان نسبت خالی بودن صحنه در سمت راست صحنه، نور را در سمت راست دایره اسپات لایت تنها می گذارد و خودش در قسمت کمی از سمت چپ نور به گونه ای که صورتش وارد دایره نور نشود قرار می گیرد.
این طراحی حاصل مهندسی درست میزانسن توسط کارگردان و نشانه تسلط تکنیکی بازیگر در ارائه مونولوگ و حفظ میزانسن است.
۴.بابک پرهام در اجرای قبلی خود با انتخاب درست بازیگر از لحاظ چهره و بدن و صدا و هدایت دقیق( لطفا بخوانید سختگیرانه و از نظر من بی رحمانه) بازیگرش توانست جایزه بهترین بازیگر را به او هدیه دهد.
در این اجرا هم تمام ویژگی های ذکر شده، دوباره توسط کارگردان لحاظ شده و امیدوارم بازیگر جایزه اش را بگیرد ولی امیدوار نیستم نویسنده/کارگردان با این حجم از جسارت بتواند جایزه متن یا کارگردانی داشته باشد
چون از من نشنیده بگیرید:
معمولا این جایزه از ده سال قبل برای ده سال بعد مشخص شده
۵:شخصیت طراحی شده، بدرستی ترکیبی از کهن الگوهای عاشق و مبارز است.عاشقی افسرده که تمایل به خودتخریبی دارد چون هنگام مبارزه شکست خورده.
لحن مونوتون بر این اساس کاملا بجا است بخصوص که با پاساژهای صوتی هنگام بازی به جای کاراکترهای غایب، جائیکه صدا بالا می رود و بدون استفاده از فوسگی حتی یکبار، لحن و شخصیت درست و به جا توسط کارگردان طراحی و توسط بازیگر ارائه شده است.
در پایان از گروه محترم به خاطر ثابت کردن این موضوع که میشود بلیط ارزان فروخت و در سالن کوچکی اجرا رفت و کمترین میزان سرمایه گذاری را وارد پیش تولید کرد
اما
کاری ارائه داد که از نظر فنی در سطح یک کلاس درس عملی باشد و از نظر نظری قابل تحلیل و تأویل بی شمار
ممنونم
امیدوارم
در
اجراهای
بعدی
موفق
باشید