دنیا ، یک دنیا ، یک هایی به ما بدهکاره...!
یادداشت یک معلم برای نمایش دنیا یک کنسرت...
بازنمود دلخواستنی های آدمی که ممزوج می شود به شعبده ی درام و ساحت های شنیداری و دیداری را شمول پیدا می کند، می شود نمایشی که بیش و پیش از آنکه اهتمام بر ایجاد و ایجاب همذات پنداری کند، خود سمپاد مرکبی ست از ریالیسم و ناتورالیسم گروتسک وار مخاطب. گویی برشمردن و بازگو کردن و بازتعریف آنچه کوچک ترین ست برای دیگری ، اکنون قهرمان و تماشاکن را اشتراک خواسته داده و رموز و فنون درام و فاهمه های نمایش را یک و چندباره هدیه می کند. یک یک هایی
... دیدن ادامه ››
از رویاهای ما که بی شک و بی گمان، در زمره ی اهداف بی شمار کسان نیست.
نمایش، نه در فرم استند آپ، نه صرفن تک گویی سولی لوگ یا مونولوگ طور، که فکر کردن بلند بلندی ست و فریاد خواستن ساده ی همگان و سخت قهرمان ش.
از دست شدن هر آنچه مهدوف بوده در نیل به وصال. وصال به کنسرت، وصال به عشق، وصال به زیست؛ یادآوری تلخ و غمگنانه یی ست که آنچه آرزوی ت ست، با قریب تر شدن آنچه غریب بوده ست. بازی بازیگران و هندسه ی میزانسن ها و کارویژه های نور و تصویر، جهانی ست بازآفرینی شده ناشی از توصیف و تفسیر و تاویل و نه صرفا تعریف بازنمایی کننده. اثر ترکیب های چند سطحی معنا را چنان و همچنان indexive گونه تبیین می کند که نمایه ها تداعی گرایانه آنچه باید را ارایه می کنند. تبیین، تغییر و تثبیت عقیده با اقناع دراماتیزه شده، آسیب شناسی عمیقی از پیرامون مخاطب را گروتسک وار باز عرضه می کند. بریکولاژ در اثر، فوتوژنی از جهان را ارایه می دهد. تلخی پر شمار که طنازانه خنده می گیرد در تراژدی رخدادها. چنان که یادآوری یی ست که می گوید، همذات پنداری مان قصد و مقصد و فرآیند و برآیندی باژگونه دارد.
نباید گذشت از ویژگی های رشک برانگیز بازی ها، هندسه متنوع و متعدد میزانسن ها که جملگی اجرایی شدن جمله حضرت مولانا ست که سخن خاص، نهان در سخن عام بگو.
تک تک هایی که دنیا بدهکار ست به ما و ما، زنده به رویا بازی، خاطره بازی، نوستالژی شادی ممزوج با غمگنانگی.
مسعود ملکوتی نیا
مدرس دانشگاه