در میان نوشتهها، متنی از آقای رضا یعقوبی خواندم که محتوایش ارتباط نزدیکی با نمایش دارد.
اگر فرصت داشتید، بخوانید که ارزشمند است.
"معمولاً در ادبیات روزمره از اصطلاح "تروما" برای اشاره به مشکلات فیزیولوژیکی استفاده میکنند اما اهالی علوم اجتماعی و سیاسی با اصطلاح ترومای جمعی و فردی به خوبی آشنا هستند. ترومای فردی در حالتی ایجاد میشود که شخص بر اثر حادثه ناگواری در زندگی مثل تجاوز، تصادف، قتل و غیره دچار استرس و افسردگی و اختلال شده و توان هر روزه برای فعالیت و کار را ندارد و انگیزه و امیدش فروکش کرده است. ترومای جمعی حالتی است که فجایع طبیعی مثل زلزله سیل و غیره جامعه را در شوک فرو میبرد و در حالت غیرطبیعی مثل جنگ، سرکوب، استبداد، کشتار در صورتی که مردم توان مقابله را نداشته باشند یا شکست بخورند، گریبان جامعه را میگیرد.
جامعهای که دچار تروما شده در حسی از ناامیدی، تحقیر، حس ناتوانی و پوچی فرو میرود و خودکامه فرصت بیشتری برای اعمال دیکتاتوری و خفقان پیدا میکند و از سکوت به دست آمده نهایت استفاده را میبرد به همین دلیل خودکامه حتی در زمانی که هیچ فعالیت و کنشی از جانب مردم انجام نمیگیرد برای نابودی توان جامعه و محو انگیزهها و امیدهایشان به بحرانهای عمدی دامن میزند تا به حس استیصال جمعی دامن بزند و انرژی روانی مردم را نابود کند و به ترومای جمعی
... دیدن ادامه ››
دچارشان کند تا از شدت یاس و ناتوانی دیگر نایی برای مقاومت نداشته باشند و هر کس با روح زخمی خودش تنها بماند تا شاید مرهمی برای افسردگی خودش پیدا کند. خودکامه از این حس افسردگی نهایت استفاده را میبرد و فضای جامعه را منجمد و توانها را مضمحل میکند شکستن این فضا نیازمند یک عمل قهرمانانه است
کسانی که در این در چنین شرایطی دوام میآورند و زیر بار این زخمها کمر خم نمیکنند و حتی به عکس فضای خفقان را میشکنند قهرمانانی راستیناند که زخمها آنها را از پای در نیاورده و با فریاد خود صدای وجدان افسرده مردم را بلند میکند و قلبهای دیگران را احیا کرده و شور زندگی و مبارزه را زنده میکنند"