نمایشی اخته و کم مایه و حوصله سربر، برگرفته شده از یک ذهن «بورژواری- بوهمی» که میداند چگونه با احساسات سرکوب شده و شکست های سیاسی این سالهای طبقه متوسط کاسبی کند
ابنجا بحث بر سر این نیست که آیا نمایش خوب است( که نیست) و منطق داستانی دارد( که ندارد) ، صحبت سر این است که چگونه در این سال ها ،جریانی سلبریتی محور هر پدیده فرهنگی ای را با اتکا به گونه ای پوپولیسم از بین برد و «مرجعیت تئاتری» را به دست گرفت .
سجاد افشاریان قوام و تربیت یافته سیستم فرهنگی سیاسی چهل سال اخیر است که اندکی از هر ظرفی درونش ریخته اند.احتمالا معاشرت با حلقه فرهنگی متوسط های فرهیخته اصلاحاتچی ،اداهای سیاسی اش را شکل بخشیده و مشارکت و همکاری با رامبد جوان(که به قول دوستی ،نماد بچه زرنگ های برامده از خرده فرهنگ های بچه شهری های شیعه شده است) بهش آموخته چگونه با تولید کالایی فرهنگی میتوان همزمان پوزیسیون و اپوزیسیون بود و با تظاهر و نمایش و زرنگ بازی شمایلی یگانه برای خود ترسیم کرد.