هیدن نفس عمیقی بود برای مخاطب و برای تئاتر. از همان نمایش هایی که نقطه ی شور دارد. جنون انگیزی دلفریب صحنه. همان نمایش هایی که روی صندلی نیم خیزت می کند و آزاد. هیدن تمام تو را با خود می برد و با جادوی خود در خانه ی سحر انگیز میت حبست می کند. نمایش با تمام قدرت خود به صحنه آمده، افکت صدا و موسیقی باب لحظه ها، دکورِ سازگار، استفاده درست از تصویر، بازی های درخشان حمید رحیمی و ریحانه رضی که بعد از مانستر در هیدن هم شگفت انگیز است و گویی میت قبل از به روی کاغذ آمدن برای او بوده. و همه ی این ها از خلاقیت و کارگردانی دقیق کوروش شاهونه نشئت می گیرد که نشان داد مانستر نه تنها یک اتفاق نبود بلکه او می تواند چند پله بالاتر از قبل بایستد و راه جنون و شکستن مرزها را بلد است. بی صبرانه منتظر خونه مادربزرگه خواهم بود.
_ از ایده ی جذاب تصویر پذیری اجسام در راهرو و اتاق نباید گذشت که علی رغم سادگی در همراهی و همدلی با میت تاثیر گذار است. ما هم با او نمی بینیم و هم برای او می بینیم.